روانشناسی،مشاوره و راهنمایی
مشاوره در زمینه های:تشخیص اختلالات روانی،ازدواج،تحصیل،خانواده،فردی و....
 
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
کودک را به اتاق خوابش می‌برید. چراغ خوابش را روشن می‌کنید، کمی با هم حرف می‌زنید، کتاب می‌خوانید، به همه بهانه‌های کودک جواب می‌دهید، برایش آب می‌آورید. بالش‌اش را مرتب می‌کنید و بالاخره با کلنجار بسیار کودکتان می‌خوابد. هنوز مدت زیادی نگذشته است که در اتاق خودتان صدای پاهایش را می‌شنوید و در خواب و بیداری متوجه می‌شوید مثل همیشه او، خودش را به تخت خواب شما دعوت کرده است. آنقدر خسته هستید که نمی توانید واکنشی نشان بدهید و تا صبح کودکتان که پاهایش لای موهایتان فرورفته است را تحمل می‌کنید!

بسیاری از پدر و مادرها همین مشکل را با کودکان خردسال و حتی دبستانی شان دارند. در واقع بسیاری از پدر و مادرها بدون توجه به تنظیم عادت خواب نوزاد و با سهل‌انگاری درباره خواب کودک و به امید اینکه وقتی بزرگتر شود مشکلات خواب حل می‌شوند این بحران را ایجاد می‌کنند. کودک سه ساله تان به اتاق شما می‌آید و می‌گوید: "تشنمه"، "دلم برات تنگ شده"، "می‌شه امشب پیشت بخوابم؟"، "من می‌ترسم"، "تو اتاقم صدا میاد"، "من مریضم"، "خوابم نمی‌بره"، "من تو اتاقم تنهام"... واکنش شما در نیمه‌های شب وقتی غرق خواب هستید چه می‌تواند باشد جز اینکه او را به آغوش بگیرید و بخوابید؟
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
حالا باید در این شرایط چه کنید؟ چگونه می‌توانید به کودکتان بیاموزید بدون ترس و اضطراب در اتاق خواب خودش بخوابد و هر شب با بهانه‌های متفاوت به اتاق خواب شما نیاید؟

این نکات آموزشی به شما کمک می‌کنند تا به کودکتان یاد بدهید بدون ترس در اتاق خوابش بخوابد:

چیدمان اتاق خواب کودک را با سلیقه کودک و متناسب با سن و سالش طراحی کنید.
از کودک برای چیدمان اتاق خواب کمک بگیرید. اجازه بدهید خودش مدل تخت خواب، پرده و فرش را انتخاب کند و یا محل قرار گرفتن تخت و اسباب بازی‌ها را تعیین کند. ممکن است بعضی از خواسته‌های کودک نامعقول یا غیرعادی باشند. مهم نیست که چیدمان اتاق از نظر شما خوب نباشد. حداقل برای مدت کوتاهی اجازه بدهید اتاق خواب کودکتان آنطوری باشد که خودش علاقه دارد. هدف اصلی شما باید این باشد که کودکتان عاشق اتاق خودش بشود و از ماندن در اتاق لذت ببرد.

به اندازه تخت خواب دقت کنید.
بعضی از پدر و مادرها بدون توجه به نیاز کودک، او را در تخت خوابی بزرگ یا بسیار کوچک قرار می‌دهند. شاید بعضی از کودکان از داشتن تخت خواب بزرگ لذت ببرند. اما ممکن است تخت خواب بزرگ، کودک را بترساند. مناسب ترین تخت خواب برای کودکان خردسال و دبستانی، تختی است مابین تخت نوزادی و تخت نوجوان. تخت خواب‌های کودکان معمولا طراحی‌های متفاوتی مثل ماشین یا قصر دارند. مطمئن شوید که تخت خواب کودک راحت باشد. تشک مناسبی دارد و کودک دوستش داشته باشد.
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
عادت‌های خواب جالب بسازید.
نیازی نیست که عادت‌های خواب خیلی خاص و جزیی باشند اما باید برای کودک جالب و دوست داشتنی باشند. کودکتان باید مشتاق انجام دادن آنها باشد و شب‌هایش خاطره‌انگیز و متفاوت باشند. مثلا ممکن است خواندن یک کتاب مورد علاقه در محل خاصی از اتاق خواب برای کودکتان بسیار جالب باشد یا دوش گرفتن، گوش کردن به یک موزیک و خوردن یک خوراکی موردعلاقه و سپس مسواک زدن به همراه آواز خواندن، دعا کردن، حرف زدن درباره اتفاقات روزانه و آداب بوسیدن و به آغوش گرفتن همگی می‌توانند بخشی از عادات خواب کودک شما باشند. حتما آداب خوابیدن را رعایت کنید زیرا این آداب برای کودکتان قوانین نانوشته‌ای خواهند بود که هم او را برای یک خواب آرام و بدون ترس آماده می‌کند و هم او را کودکی قانونمدار می‌کند.

به طور معمول یک دوش آب گرم، کودک را برای خواب آرام آماده می‌کند. اما اگر احساس می‌کنید بعد از دوش گرفتن کودکتان پرانرژی و هشیار می‌شود این عادت خاص را کنار بگذارید.

به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
در اتاق خواب کودک نخوابید و اگر کنارش دراز می‌کشید بعد از مدت کوتاهی بلند شوید.
کودک نباید تصور کند که همیشه یک نفر باید در کنار او خوابیده باشد. یکی از دلایل ترس‌های شبانه کودکان این است که آنها ابتدا در آغوش پدر یا مادر به خواب می‌روند اما بعد در خواب احساس می‌کنند تنها مانده‌اند.

برای کودک قانون تعیین کنید و انتظارات معقول داشته باشید.
به او بگویید "امشب تو اتاقت می‌خوابی و هیچ عذر و بهانه‌ای قبول نیست". این روش بسیار کمک کننده است. مثلا یادآوری کنید که او دیگر به مهد کودک می‌رود و شما از او توقع دارید تا هر شب در اتاق خوابش بخوابد زیرا همه کودکان در این سن از پدر و مادرشان جدا می‌شوند و تنهایی می‌خوابند. بگویید"برای یک کودک چهار ساله این یک امتیاز خاصه که خودش تنهایی بخوابه و حالا که اینقدر بزرگ شدی می‌تونی به یکی از عروسکات اجازه بدی تا کنارت بخوابه و تو مراقبش باشی."

در برابر گریه و زاری کودک تسلیم نشوید.
اگر کودکتان گریه یا التماس کند و شما هم تسلیم شوید او برنده می‌شود. به او بگویید شما برای بوسیدن، به آغوش گرفتن و بحث و خواهش تمنای بیشتر بی‌حوصله و خسته هستید. اگر کودکتان به اتاقش بر نگشت بدون بحث او را به اتاقش ببرید. ضعف نشان ندهید و تسلیم نشوید. مطمئن باشید هر بار که تسلیم شوید او را برای حربه‌های بعدی آماده می‌کنید.

حتی اگر خسته هستید و یا غرق خوابید، بلند شوید و کودک را به اتاق خودش بازگردانید. قانون را یادآوری کنید"تو باید تو اتاق خودت بخوابی". باید به خودتان، همسرتان و کودک کمی سختی بدهید. اگر چند شب روی قواعد خواب پافشاری کنید خواهید دید کودکتان چگونه برای خوابیدن استقلال پیدا می‌کند.
 
جذابیت و آرامش را برای اتاق خواب کودک فراهم کنید :

- می‌توانید یک ماهی قرمز در اتاق کودک بگذارید و به او تلقین کنید در اتاقش تنها نیست.
- یک عروسک خرسی "مامان" یا "بابا" تهیه کنید و به او بگویید آنها مراقبش هستند.
- پتو و ملحفه‌های زیبا تهیه کنید و اجازه بدهید کودک خودش پتویش را انتخاب کند.
- برای شروع یک هدیه در نظر بگیرید. مثلا برایش یک مسواک جدید بخرید. اگر او توانست یک شب را تنها در اتاقش بخوابد صبح روز بعد یک جایزه کوچک به او بدهید.
- یک مهمانی خواب برگزار کنید. به اتاق خواب کودک بروید و در اتاقش قبل از خواب همگی یک خوراکی خوشمزه بخورید یا باهم آواز بخوانید. اجازه بدهید تا کودک در شب با اتاقش آشنا شود.
- حتما قبل از خواب کودک را کمی به آغوش بگیرید و با جملات مثبت و تأکیدی آرامش کنید. ترس‌ها را از کودک دور کنید و یادآوری کنید که پدر و مادرش مراقب و محافظ او هستند و شب‌ها به اندازه روزها خوب و آرامش بخش هستند.

نکات بیشتر در رابطه با اتاق خواب کودک :

- ریشه ترس‌ها و نگرانی‌های کودک از تنها خوابیدن در اتاقش را جستجو کنید. از او بپرسید آیا از چیزی می‌ترسد؟ چه احساسی در اتاق خوابش دارد؟ ترس کودکان از موجودات خیالی مثل هیولای شب می‌تواند یکی از دلایل ترس از تنها ماندن در اتاق خواب باشد. حتی کودکتان از تخیل آنچه در کتاب‌ها خوانده است، حیوانات جنگل مثل شیر و ببر و گرگ و شنیدن قصه‌های معمولی مثل شنگول و منگول و از دست دادن پدر و مادر دچار اضطراب شبانه و بدخوابی شود. همچنین سایه اشیا می‌توانند او را بترسانند. به همین دلیل شما باید دلایل ترس کودک از تاریکی و خواب را بفهمید و در گام بعدی ترس‌ها را از او دور کنید.
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
- به او بگویید که حیوانات جنگل هرگز نمی‌توانند وارد اتاق خوابش شوند. هیولا واقعی نیست و اگر فکر می‌کنید بعضی از قصه‌های خیالی می‌توانند برداشت غلطی برای کودکتان ایجاد کنند آنها را نخوانید. شب‌ها قبل از خواب برای کودکتان شعر و ترانه بخوانید و یا اگر کودکتان قوه تخیل بالایی دارد و تحت تاثیر خیالاتش است از موجودات خیالی دوست داشتنی مثل ستاره یا پرنده و فرشته نگهبان حرف بزنید. آسمان پرستاره شب و نور ماه را نشانش بدهید و فانتزی‌های مثبت و خوب کودک را تقویت کنید و از غلبه خیر بر شر و پیروزی فرشته بر دیو داستان بگویید.

- اگر کودک از تاریکی شب می‌ترسد یک چراغ خواب روشن کنید و یک بار اشیا را در تاریکی نشانش بدهید تا او مطمئن شود در تاریکی اشیا تغییر نمی‌کنند یا چیزی کم یا اضافه نمی‌شود.

- یک رایحه خوش می‌تواند برای کودک آرامش بخش باشد. از اسپری‌های خوش بو کننده هوا یا عودهای خوشبو استفاده کنید.

- اگر کودکتان اسباب بازی خاصی دارد که دوستش ندارد و یا حتی از آن می‌ترسد، آن را کنار بگذارید. برای اینکه مطمئن شوید می‌توانید از کودک بپرسید از کدام اسباب بازی یا عروسکش می‌ترسد یا دوستش ندارد.
 
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
- یک لیوان آب در کنار تخت کودک بگذارید یکی از بهانه‌های کودک برای بیرون آمدن از اتاق خواب تشنگی است.

- قبل از خواب کودک را به دستشویی ببرید تا با آرامش بخوابد.

- ممکن است در پروژه جداسازی، کودک دچار شب ادراری نیز بشود. هرگز با عتاب و تحقیر واکنش نشان ندهید و این شرایط را تحمل کنید. حتما از او بپرسید که چرا شب جایش را خیس کرده است.

- اگر کودکتان به مهدکودک می‌رود، می‌توانید برای تشویق بیشتر از مربی‌های مهد کودک کمک بگیرید. آنها معمولا می‌توانند با تشویق و آموزش کودک را ترغیب کنند تا برای استقلال خودش تلاش کند. یک هدیه کوچک و مورد علاقه تهیه کنید و بعد از اولین شب موفقیت آمیز در مهدکودک و در حضور دوستانش به کودک هدیه بدهید. تاثیر این روش بی نظیر است.

- اگر ترس‌های کودک اغراق آمیز و نامعقول است پیش از برنامه ریزی برای جدا سازی با کمک یک روان پزشک و روانکاو کودک، ابتدا دلایل ترس را بشناسید و درمانش کنید.
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
- هرگز دو مورد خاص که می‌توانند برای کودک بحران ساز باشند را همزمان اجرا نکنید. مثلا اگر می‌خواهید کودک را از پوشک بگیرید یا وقتی او به تازگی به مهد یا مدرسه می‌رود نباید به فکر جداکردن اتاق خواب کودک باشید. ابتدا باید از آرامش روحی و حساسیت‌های عاطفی کودک مطمئن شوید و سپس قدم‌های بزرگ و تاثیرگذار را بردارید.
پنج شنبه 21 آذر 1392برچسب:, :: 18:14 :: نويسنده : ابوذر
http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Bad-Memories/01.jpg
 
چند روز پیش مطلبی علمی، تحت این عنوان خواندم که بزودی قرصی به بازار خواهد آمد که خاطرات بد را پاک می‌کند! موضوع از این قرار بود که دانشمندان در آمریکا موفق شده‌اند به طور انتخابی بخش‌هایی از حافظه ناآرام و ناخوشایند موش های آزمایشگاهی را پاک کنند. با توجه به این دستاورد جدید دانشمندان امیدوارند روزی بتوانند قرصی تولید کنند که قادر باشد خاطره‌های دردناک را از ذهن انسان‌ها نیز پاک کند. در این آزمایش‌ها که روی موش‌ها انجام شده، پژوهشگران کالج پزشکی جورجیا توانستند خاطرات را بدون آسیب رساندن به مغز موش‌ها، پاک کنند.


آنها معتقدند از این تکنیک که با تاثیر روی یک پروتئین خاص در مغز عمل می‌کند، می توان در آینده برای کمک به انسان‌ها درجه غلبه بر رویدادهای ناگوار و مصیبت‌های زندگی بهره گرفت. اما سرپرست اصلی این دانشمندان می‌گوید: برای رسیدن به این نقطه چندین سال و یاچندین دهه وقت برای مطالعه و آزمایش مورد نیاز است. این دانشمندان در مطالعات خود یک مکانیسم مولکولی را شناسایی کرده‌اندکه می تواند به سرعت بخش‌های خاصی از حافظه را حذف کند. به گفته دانشمندان این پروتئین خاص در شکل گیری خاطرات نقش حیاتی دارد. با خواندن این خبر از خودم پرسیدم اگر چنین قرصی به بازار بیاید، آیا حاضرم آن را مصرف کنم و خاطرات بد زندگی‌ام را از ذهنم پاک کنم؟ به این فکر که رسیدم به یاد صدها مراجعی افتادم که سال‌هاست با آنها کار کرده‌ام. کسانی که هر یک خاطرات بد و ناگوار و گاه وحشتناکی داشتند که شب و روز آنها را عذاب می‌داد. خاطراتی مربوط به دوران گذشته، به زمان کودکی یا نوجوانی، خاطراتی از بدرفتاری‌های والدین یا افراد خاص زندگی، خاطراتی از ناکامی‌ها و شکست‌ها، از بدبیاری‌ها و ناراحتی‌های عمیق یا سطحی، کوچک یا بزرگ و به طور کلی خاطراتی که ما را آزار می‌دهند و گاه به شکل وسواسی در ذهنمان بارها تکرار می‌شوند.

باغ تصادفی شما!
به نظر من اگر بخواهیم در باره‌ی خاطرات سخن بگوییم، اول باید در باره‌ زندگی بگوییم. یعنی درباره‌ نگرشی که هر یک از ما در باره زندگی خود داریم. بعضی افراد، زندگی و حوادث آن را، رخدادهایی تصادفی می‌دانند که بطور کاملا اتفاقی و بی دلیل پیرامون ما رخ می‌دهند. در مقابل عده دیگری هم هستند که معتقدند که تصادفی در کار نیست و هر چه رخ می‌دهد دلیلی ظاهری یا باطنی دارد که ممکن است آن را بشناسیم یا از نگاهمان پنهان باشد. اگر شما از دسته اول یعنی از زمره افرادی باشید که زندگی را رخدادی تصادفی می‌دانند، پس اتفاقات بد و ناهنجاری را هم که روی می‌دهند تصادفی تلقی می‌کنید و شاید ترجیح دهید آنها را به هر وسیله‌ای که شده از ذهن خود پاک کنید. یعنی با خاطرات بد خود مانند علف‌های هرزی برخورد کنید که در باغ زندگی‌تان روییده‌اند و ترجیح بدهید که این علف‌های هرز و بیهوده را از باغچه خود کنده و دور بیندازید.
 اما اگر جزو دسته دوم باشید یعنی زندگی را فرایندی حساب شده و آگاهانه بدانید موضوع چیز دیگری است و در این حالت ترجیح بدهید که بفهمید چرا اصلا این اتفاقات بد یا ناهنجار در زندگی‌تان رخ داده و چرا این علف‌های هرز در باغ‌تان پدیدار شده‌اند و معنای هر یک از آنها چه می‌باشد و سپس با فهم و شناسایی ماهیت آن اتفاقات، از رویش دوباره‌شان در باغچه زندگی خود جلوگیری کنید.

مسئولیت خاطرات
شاید بسیاری از افراد دوست داشته باشند از زیر بار مسئولیت اتفاقات بد زندگی خود شانه خالی کنند و بگویند شانس نداشتم، سرنوشتم بد بود، اقبال من چنین بود و از این حرف‌ها. اما واقعیت این است که مسئولیت اتفاقاتی که برای ما رخ می‌دهد با خود ماست. در واقع هر قدر هم که بخواهیم دیگران را علت اصلی رخدادهای خوب یا بد زندگی خود تلقی کنیم اما این خود ما هستیم که در مقابل آن رخدادها مسئولیت جدی داریم. اگر دقت کنید متوجه می‌شوید که بعضی از اتفاقات بد و ناگوار بارها در زندگی ما یا اطرافیان ما تکرار می‌شوند. برای مثال افرادی هستند که چند بار در شغل و تجارت خود ورشکست شده‌اند. افرادی هستند که چندین ازدواج ناموفق دارند، کسانی هستند که سال‌ها پشت کنکور مانده‌اند و نتوانسته‌اند قبول شوند. کسانی هستند که هر جا سر کار می‌روند مورد بی‌حرمتی یا ظلم قرار می‌گیرند، یا با هر جنس مخالفی آشنا می‌شوند سرشان کلاه می‌رود و … و در نهایت چنین اتفاقاتی برای آنها تبدیل به خاطرات بد زندگی آنها می‌شود.

ضرورت مرور و مشاهده اتفاقات ناخوشایند
به نظر من هیچکدام از این اتفاقات بد و ناخوشایند، تصادفی نیستند، بلکه بروز آنها در زندگی ما نشانه و علامتی است در باره این که چه چیزی را باید یاد بگیریم؟ چه چیزی را باید از زندگی خود حذف کنیم؟ چه کاری را باید ترک کنیم و چه چیزی را باید به زندگی خود اضافه کنیم؟ و بطور کلی چه تغییری باید بوجود آوریم ؟ اگر جواب این سوالات را پیدا نکنیم متاسفانه همان اتفاقات در زندگی ما تکرار خواهند شد.

هر اتفاقی که برای ما می‌افتد به خود ما، به رفتارها و کارهایمان، به کلماتی که می‌گوییم و افراد و چیزهایی بستگی دارد که در زندگی ما حضور دارند. اگر اتفاقات ناخوشایند زندگی خود را مرور کنیم، همیشه در هر کدام از آنها درس یا درس‌های زیادی هست که باید کسب کنیم و با توجه به آن درس‌ها تغییراتی در خود و در زندگی خود ایجاد کنیم. باید از بیرون به خودمان و به کارهایی که انجام دادیم نگاه کنیم. خود و اعمالمان را بدون سوگیری از بیرون مشاهده کنیم و بفهمیم دلیل اصلی فلان کار و عمل، دلیل اصلی فلان اشتباه یا خطا، دلیل سکوت و عدم عملکرد مناسب و دلیل صدها رفتار و عملمان چه بوده است؟

گویی در هر اتفاق ناگوار، نوری هست که می‌تواند ما را هدایت کند تا دیگر در چاله‌ها و چاه‌های مشابه نیفتیم. اگر بتوانیم مشاهده گذشته و مرور درست آن را به موقع انجام بدهیم، نه تنها بار منفی آن اتفاق، خود به خود از ذهن ما پاک می‌شود بلکه متوجه می‌شویم که بدون بروز آن اتفاق ناراحت‌کننده یا حتی وحشتناک، هرگز نمی‌توانستیم رشد کنیم و آنچه را که باید یاد بگیریم. حتی گاهی پاک شدن کامل آن اتفاق ناخوشایند، می‌تواند برایمان خطرناک باشد.

برای مثال دختر ساده‌ای را در نظر بگیرید که با پسری آشنا شده که قصد سویی درباره او دارد. درباره چنین دخترهایی چه در کتاب‌ها و مقالات و چه در ستون‌های حوادث روزنامه‌ها تا بخواهید مطلب هست. دختر ساده دل به جوانی که سر راه او سبز شده و از او به عنوان زیباترین دختر دنیا و فرشته آسمانی یاد می‌کند، دل بسته و همه دارایی خود را به او داده و پسر هم بعد از دزدیدن طلاها و پول و جواهرات و اتومبیل و ده‌ها چیز دیگر ناپدید شده است. دختر باید با مرور گذشته و مشاهده خود در آن رابطه، چیزهای زیادی یاد بگیرد. باید سوالات زیادی را از خود بپرسد و بدان‌ها جواب بدهد. چرا فریب پسر را خوردم؟ چه نیازهایی مرا واداشت تا حرف‌های این پسر ناشناس را باور کنم؟ چقدر کمبود محبت دارم؟ چه شد که در مورد او با کسی مشورت نکردم یا به مشورت‌ها اعتنایی نکردم؟ و ده‌ها سوال دیگر. اینک فرض کنید او که همه مال خود را هم باخته است برای رهایی از احساس ناخوشایند خود قرص پاک کننده خاطرات را بخورد در این صورت بدون این که درسی از این اتفاق ناخوشایند بگیرد بارها و بارها با همان اتفاق روبرو خواهد شد.

به نظر من همه خاطرات ما، چه آنها که خوشایند و دوست داشتنی‌اند و چه آنها که بد و ناگوارند معنا و مفهوم زندگی ما را تشکیل می‌دهند و معلمان عملی ما هستند. بنابراین اگر هم خواستید حافظه خود را با قرص یا هر روش دیگری پاک کنید، لااقل اول درس‌های مهم را بگیرید و چیزهایی را که لازم دارید بیاموزید وگرنه اتفاقات ناخوشایند بارها و بارها در زندگی‌تان تکرار خواهند شد.
سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 3:3 :: نويسنده : ابوذر

قبل از آنکه برای شادتر شدن قدمی بردارید، یک قلم و کاغذ پیدا کنید و فهرستی از دلتنگی‌های‌تان را بنویسید. چه چیزهایی بیشتر از هر چیز در زندگی شما را آزار می‌دهد. در سمت دیگر فهرست، کارهایی را بنویسید که مدت‌هاست دوست دارید انجام‌شان دهید اما نتوانسته‌اید. قطعا شما نمی‌توانید همه غصه‌های این فهرست را از زندگی‌تان پاک کنید و همه کارهایی که در آرزوی‌شان بوده‌اید را انجام دهید. پس دور کارهایی که در 100 ساعت شدنی است و غصه‌هایی که از بین بردن‌شان به سال‌ها زمان نیاز ندارد، خط سبز بکشید و برای شروع آماده شوید. اگر نوشتن فهرست برای‌تان کار سختی است و گمان می‌کنید 100 ساعت برای شادتر شدن کافی نیست از ما کمک بگیرید. در این مطلب شما را با میانبرهایی آشنا می‌کنیم که تنها در چند ساعت حال و هوای‌تان را زیر و رو می‌کنند. این ادعای ما نیست. محققان و روانشناسان معتقدند این قدم‌ها از شما انسان شادتری می‌سازد.

http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Soul/01.jpg
1. قدردان باشید
در این 100 ساعت فقط به  رفتارهای دیگران خوب نگاه کنید. به هر تلاشی که برای آرامش، رضایت و شادی شما می‌کنند توجه کنید و به آنها نشان دهید که این رفتارها را می‌بینید و درک می‌کنید. محققان می‌گویند قدردانی کردن شما را شادتر می‌کند و رضایت‌تان از زندگی و آدم‌هایی که در کنار شما هستند را بالاتر می‌برد. درست است که قدرشناسی نباید به همین 100 ساعت محدود شود اما این توجه می‌تواند شروع خوبی برای حضور قدردانی در زندگی شما باشد.
 
2. سفر یک‌روزه
این روزها سراغ هر آژانس مسافرتی که بروید، فهرستی از تور‌های یک روزه طبیعت‌گردی یا تاریخی را به شما نشان می‌دهد. کافی است بدانید دنبال چه سبکی از سفر هستید تا یکی از آنها را انتخاب کنید و یک روز متفاوت را بگذرانید،  قالیشویی در کاشان، طبیعت‌گردی در سوادکوه یا ستاره‌بینی در کویر شهداد؟ سخت نگیرید و یکی از این گزینه‌ها را انتخاب کنید. محققان می‌گویند گشت و گذار و سفرهای کوچک شما را از آنچه هستید، شادتر می‌کند.

3. به شکاف دیوار بخندید
این توصیه را حتی اگر بارها و بارها شنیده باشید، باز هم تا آخر بخوانید. روانشناسان می‌گویند گرچه خلق و خوی شما بر حالت چهره‌تان هم اثر می‌گذارد اما گاهی این چهره شماست که حال‌تان را بهتر می‌کند و خلق‌تان را تغییر می‌دهد، پس حتی اگر در انبوه مشکلات غرق شده‌اید، بهانه‌های کوچکی برای خندیدن پیدا کنید و تا می‌توانید لبخند بزنید. خنده واقعا بر هر درد بی‌درمانی دواست.

4. گناهکار را ببخشید
محققان می‌گویند بخشیدن، درست مثل پیروی از رژیم سالم برای سلامت ما مفید است و بر سلامت قلب و بالاتر رفتن خلق اثر می‌گذارد. اما شاید تاثیر انتخاب رژیم غذایی درست در 100 ساعت چندان واضح نباشد. پس می‌توانید میانبر بزنید و با بخشیدن یکی از کسانی که تصور ناخوشایندی در ذهن‌تان حک کرده شروع کنید.
کار ساده‌ای نیست اما می‌توانید به بستری که او در آن زندگی می‌کند، سن و سالش، ویژگی‌های شخصیتی و بسیاری از عوامل دیگر توجه کنید و برای گذشتن از اشتباه او تلاش کنید.

5. صبح زود، توچال
نمی‌خواهیم صحبت‌های کلیشه‌ای در مورد طبیعت‌گردی و معجزه کوه را تکرار کنیم اما از شما می‌خواهیم که چند دقیقه‌ای خودتان را در دمای9/13°C قرار دهید. محققان می‌گویند هوای تازه به ویژه اگر تا این اندازه خنک باشد، حال شما را خوب می‌کند. نگران نباشید این‌بار نیازی به چند ساعت وقت گذاشتن برای خوشحال‌تر شدن ندارید. کافی است 20 دقیقه در هوای پاکی که تا این اندازه خنک است قرار بگیرید تا شادتر شوید. خوشبختانه صبح‌های پاییزی، پیدا کردن جای خنک برای نفس تازه کردن کار سختی نیست.
http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Soul/02.jpg
6. کمی میکروب لازم است
آلودگی همیشه هم بد نیست. محققان می‌گویند، بعضی باکتری‌های موجود در خاک دوست شما هستند و باعث ترشح بیشتر سروتونین در مغز شما می‌شوند. از آنجا که سروتونین هورمونی شادی‌آور و ضدافسردگی است، ترشح بیشتر آن می‌تواند حال شما را بهتر کند، پس اگر در خانه باغچه دارید، بیلچه را بردارید و یک خانه گلی درست کنید. اگر هم آپارتمان‌نشین هستید، بازی در ساحل یا طبیعت خاک‌آلود اطراف شهر را انتخاب کنید.

7. یاد گرفتن یک نکته هم حال‌تان را خوب می‌کند
اگر می‌خواهید حال‌تان بهتر شود، یک چیز تازه یاد بگیرید. محققان می‌گویند یادگرفتن نه‌تنها تصور شما را نسبت به خودتان بهتر می‌کند بلکه به خوشحال‌تر شدن شما هم کمک می‌کند. بد نیست قبل از شروع شدن این 100 ساعت در یک نشست یا کارگاه آموزشی ثبت‌نام کنید و چند ساعتی را به یادگرفتن مهارت یا دانش تازه اختصاص دهید.

8. روزی 2ساعت برای خانه‌تان وقت بگذارید
از خستگی نترسید و به جان خانه بیفتید. نگذارید هیچ گوشه‌ای آلوده بماند. اگر دست تنها از پس تمیز کردن همه خانه برنمی‌آیید، از همسر یا شرکت‌های خدماتی کمک بگیرید تا در چند ساعت همه جا برق بیفتد. محققان می‌گویند تمیز کردن خانه از هر فعالیت دیگری شما را شادتر می‌کند. از نظر پژوهشگران اگر تنها 17 ساعت در هفته برای نظافت خانه وقت بگذارید، رضایت‌تان از زندگی بیشتر شده و آرام‌تر می‌شوید.

9. دوباره عاشق همسرتان شوید
اگر مسئولیت‌های بی‌شمار و روزهایی که پی‌درپی هم می‌گذرند شما را سرد و خسته کرده، از این 100 ساعت برای احیای عشق‌تان کمک بگیرید. خاطراتی که با همسرتان داشته‌اید را بیرون بکشید؛ نامه‌ها، کارت پستال‌ها و یادگاری‌ها. در کنار هم روزهایی که برای‌تان ماندگار مانده‌اند و این یادگاری‌ها را از خود بر جا گذاشته‌اند را مرور کنید. سری به خیابان‌های خاطره‌های‌تان بزنید و سعی کنید روزهای خوشی که کم‌کم رو به فراموشی هستند را زنده کنید.

10. کار خیر بکنید
اگر گشتی در فضای مجازی بزنید، حتما از نمایشگاه‌ها و فروشگاه‌هایی که خیریه‌ها در گوشه و کنار شهر برپا کرده‌اند با خبر می‌شوید. سر زدن به بازارچه‌های خیریه، یکی از بهترین راه‌ها برای شادتر شدن است. محققان می‌گویند، کمک کردن به دیگران شما را شادتر می‌کند و اگر تنها 100ساعت از سال‌تان را وقف نیازمندان به کمک کنید، حال‌تان از این رو به آن رو می‌شود.
http://mj8.persianfun.info/img/92/8/Soul/03.jpg
11. بخوابید
تصور نکنید تمام این 100 ساعت باید فعالانه به دنبال شادی و آرامش باشید. اگر می‌خواهید حال‌تان خوب شود از خواب‌تان نزنید. خواب کافی احساسات منفی را از شما دور می‌کند و تمرکز و خلاقیت‌تان را بالاتر می‌برد. محققان می‌گویند خوش‌خوابی شما را شادتر هم می‌کند. پس برنامه 4 روزه را طوری بچینید که خواب‌تان کم و زیاد نشود.

12. چشم‌های‌تان را ببندید و گوش کنید
نه راک و نه رپ. این بار باید سراغ موسیقی‌هایی بروید که صدای دریا و طبیعت را به گوش شما می‌رسانند. پنجره‌ها را ببندید و صدای ملایم موسیقی را همراه این لحظات‌تان کنید. با چشم‌های بسته و بدنی رها شده دراز بکشید. سعی کنید نفس کشیدن‌تان را حس کنید. از تپش قلب یا صدایی که در گوش‌تان می‌رود آگاه باشید. فکرهایی که به ذهن‌تان می‌آید را خط نزنید؛ شاهد آنها باشید. چند دقیقه‌ای آرامش گرفتن و رها شدن حال شما را حسابی خوب خواهد کرد.
 
سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 3:1 :: نويسنده : ابوذر

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید. امیدوارم که از مطالب کمال استفاده رو ببرید.به شما بازدیدکننده عزیز پیشنهاد میکنم مطالب گذشته موجود در آرشیو رو هم حتما مطالعه کنید. منتظر نظرات و پیشنهادات و انتقادات شما هستم. باتشکر
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 102
بازدید کل : 233392
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1



Alternative content