روانشناسی،مشاوره و راهنمایی
مشاوره در زمینه های:تشخیص اختلالات روانی،ازدواج،تحصیل،خانواده،فردی و....
 سایت مردمان: رابطه هم می تواند رشد و شادی متقابل ایجاد کند و هم بعد از مدتی خسته کننده، خفه کننده و آسیب رسان شود. هر رابطه ای، چه چند هفته طول بکشد و چه یک عمر دوام پیدا کند، هدف خود را دارد. مسئله مهم این است که رابطه باید از شما حمایت کرده، تشویقتان کند و برای تبدیل شدن به انسانی بهتر شما را به چالش بکشد نه اینکه همه انرژی تان را گرفته و باعث شود احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید.

 

۱۰ چیزی که بخاطر رابطه تان نباید قربانی کنید


اگر مجبور هستید به خاطر رابطه ای که در آن هستید، یکی از موارد زیر را قربانی کنید، زمان آن رسیده که این رابطه را دوباره ارزیابی نمایید.

۱. آزادی تان

اگر به طور مداوم باید گزارشات کارهای خودتان را به طرفتان بدهید یا از اینکه با یکی از دوستان یا اعضای خانواده تان جایی رفتید، احساس گناه کنید، نشان می دهد که آن فرد اعتماد به نفس ندارد. رفتارهای مالکیت جویانه معمولاً بخاطر احساس عدم امنیت و اعتماد درونی افراد است که بخاطر اتفاقاتی که در کودکی برایشان افتاده ایجاد شده است. حتی اگر این فرد بسیار مهربان بوده و لیاقت دوست داشتن را داشته باشد، باید ارتباطتان را با او قطع کنید تا بتواند زخم های خودش را درمان کند. رفتارهای کنترل کننده نشان میدهد که فرد با خودش احساس راحتی نمیکند و چنین فردی قبل از اینکه وارد یک رابطه جدی شود، باید مشکلات درونی اش را برطرف کند.

۲. خودتان

هیچوقت خودتان را برای کسی دیگر تغییر ندهید. فردی که واقعاً باید در زندگی کنار شما باشد، شما را همانطور که هستید دوست خواهد داشت، هیچوقت هم از شما نمیخواهد که خودتان را تغییر دهید چون از خود واقعی شما لذت میبرد. البته همه روابط به کمی مصالحه نیاز دارد، مثل اینکه در رستورانی غذا بخورید که او دوست دارد نه رستورانی که خودتان واقعاً دوست داشتید بروید اما نباید شخصیت و هویت واقعی خودتان را برای کسی دیگر عوض کنید. بدون هیچ رودربایستی و خجالت خودتان باشد و اگر طرفتان نمی تواند آن را قبول کند، مشکل از اوست نه شما.

۳. خوشبختی تان

اگر کسی نمی تواند زندگی شما را ارتقا داده و به لذت هایتان اضافه کند، واقعاً به چه دلیل باید کنار شما باشد؟ اگر طرفتان فقط باعث ناراحتی تان میشود و باعث میشود احساس بدی نسبت به خودتان و زندگی پیدا کنید، زمان آن رسیده که آن رابطه را ترک کنید. شما به کسی نیاز دارید که با ارتعاشات انرژی شما همخوانی داشته باشد و به زندگی تان شور و هیجان بدهد نه اینکه همه انرژی زندگی شما را بگیرد.

۴. تفریح و سرگرمی تان

آیا از بودن کنار آن فرد لذت میبرید؟ آیا میتوانید با هم مثل بچه ها از ته دل بخندید و چیزهای جدیدی را امتحان کنید؟ در همه روابط هرازگاهی اختلاف پیش میآید اما حتی بعد از مدتی طولانی کنار هم بودن، هنوز هم باید بتوانید فعالیتهایی را در کنار هم انجام دهید که کودک درون شما را بیرون بیاورد، هیچوقت نباید قید تفریح و لذت در رابطه را بزنید. بدون این تفریحات، زندگی بسیار خسته کننده خواهد شد و تنها چیزی که برایتان باقی خواهد گذاشت استرس است.

۵. آرزوهایتان

یک رابطه ایدآل از دو فردی تشکیل میشود که هدفی مشترک داشته و همدیگر را در هر قدم برای رسیدن به آن هدف یاری کنند. یا دو نفر با آرزوهای متفاوت که همدیگر را برای رسیدن به این آرزوها تشویق میکنند. اگر طرفتان در مسیر مشابه شما نیست، بی درنگ از آن رابطه بیرون بیایید. اینکه از زندگی چه می خواهید قسمت عمده ای از شما را تشکیل میدهد و مطمئناً در زندگی تان به کسی که مانع رسیدن شما به اهدافتان باشد نیاز ندارید.

۶. آرامش درونی تان

کسی که در زندگی کنار شماست باید حس آرامش عمیقی به شما بدهد که هرج و مرج و مشغله های زندگی را از یاد ببرید. اگر او باعث اضطراب، عصبانیت و استرس شما میشود. فقط انرژی شما را تحلیل برده و شما را دربرابر انرژی منفی آسیب پذیر میکند. او باید درون خود آرامش داشته باشد و این آرامش را به شما هم منتقل کند.

۷. میلتان به اکتشاف

زندگی یعنی تجربیات جدید، بنابراین اگر طرفتان به امتحان کردن چیزهای جدید تمایل ندارد و شما را هم از این کار منع میکند، مطمئناً مدت زمان زیادی نمیتوانید با او احساس خوشبختی کنید. طرفتان باید شما را به خطر کردن تشویق کند، چون این خطر کردن ها است که باعث رشد و پیشرفت شما خواهد شد.

۸. روابط دیگرتان

رابطه شما با دوستان و خانواده نباید بخاطر نامزد یا همسر شما قربانی شوند. کسی که چنین چیزی از شما میخواهد حس مالکیت دارد. طرف شما باید به شما این امکان را بدهد که بتوانید با دوستان و خانواده خود بدون اینکه کنترلتان کند، وقت بگذرانید. دقت کنید که کسی را انتخاب کنید که برای شاد و راضی بودنش نیاز نداشته باشد که همیشه و در همه جا شما کنارش باشید.

۹. اعتقادات معنوی/مذهبی تان

خیلی ها بخاطر طرف مقابلشان اعتقادات خود را عوض میکنند اما اینکه واقعاً بخواهید به آن اعتقادات روی بیاورید تااینکه به خاطر فردی دیگر خودتان را مجبور به پذیرفتن آن کنید، خیلی فرق میکند. هیچ رابطه ای اینقدر ارزش ندارد که بخاطر آن اعتقادات درونی خودتان را از دست بدهید. طرفتان باید بتواند تقویت کننده زندگی معنوی شما باشد و همراه با شما رشد کند.

۱۰. معاشرتتان

هر رابطه نیاز به تعهدی عمیق به گوش دادن به حرف های طرف مقابل و درک افکار و احساسات او دارد. یک رابطه دوستانه و آزاد از دو فردی تشکیل میشود که برای نظرات همدیگر ارزش قائل بوده و همدیگر را قضاوت نمی کنند. اگر به طور مداوم احساس می کنید که  طرفتان برای گفتگوی راحت و آزاد با شما تلاشی نمی کند، به او بگویید که در رابطه تان نیازهای شما برآورده نمی شود. اگر میخواهید رابطه ای موفق و شاد داشته باشید، خیلی مهم است که طرفتان از نظر احساسی همیشه برای شما آماده باشد.

یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:, :: 1:6 :: نويسنده : ابوذر

مجله سپیده دانایی - نرگس عزیزی، کارشناس ارشد مشاوره: تجربه شکست عاطفی، تجربه ای دردناک با عوارضی متعدد است؛ اما دردناک بودن این تجربه و یا گستردگی عوارض به این معنا نیست که نمی توان برای مدیریت این وضعیت اقدامی انجام داد.

داستان شما چه بود؟

بعد از این که شوک اولیه ی مواجه شدن با شکست را پشت سر گذاشتید، انتظار می رود تا بتوانید از وضعیت خود یک جمع بندی داشته باشید. چرا که تصور ناتمام بودن مساله می تواند علاوه بر تمایل شما به خاطر تلاش برای برقراری رابطه، احساس ناخوشایندی را در شما ایجاد و کلافگی شما را شدید کند. پس هرچه زودتر بتوانید به جمع بندی برسید، زودتر هم به آرامش می رسید.

 

شکست عاطفی دردناک است اما... (2)


گاهی اوقات افراد برای این منظور از کمک های تخصصی روان شناسی کمک می گیرند، گاهی نیز صحبت و درددل با دوستی آگاه و باتجربه می تواند کمک خوبی باشد، اما ممکن است شما چنین فرصت هایی در اختیار نداشته باشید. در این صورت، نوشتن می تواند به کمک شما بیاید. نوشتن داستان رابطه ی خود با پایانی مشخص می تواند به شما کمک کند تا به انتها رسیدن آن را بهتر بپذیرید. می توانید برای این کار در چند خط بنویسید که رابطه ی شما از کجا شروع شد، چه قدر ادامه داشت، چه مزیت هایی برای شما داشت، چه مشکلاتی برایتان ایجاد کرد و چه زمانی به اتمام رسید.

تقویت توانمندی ها

اعتماد به نفس شما بعد از مواجه شدن با این شکست به احتمال زیاد، آسیب دیده و ممکن است تصور کنید آدم بی عرضه ای هستید، اما لازم نیست به وحشت بیافتید. اول این که این احساس می تواند مانع شما در برقراری روابط عجولانه شود و دوم این که در بسیاری از اوقات، گذشت زمان به شما کمک خواهدکرد تا بهتر بتوانید با این موضوع کنار بیایید. شاید لازم باشد خودتان نیز اقداماتی انجام دهید. به عنوان مثال ممکن است شما متوجه شوید یکی از دلایلی که رابطه شما را به بن بست کشانده عدم توانایی شما در بیان خواسته ها به شکلی مناسب بوده است. از این فرصت استفاده کرده و سعی کنید نقاط ضعف خود را برطرف کنید.

بازیابی گوهر وجود

شکست عاطفی دردناک است اما... (2)


به جز اثر منفی شکست عاطفی بر اعتماد به نفس، این مسئله می تواند اثراتی منفی بر عزت نفس هم داشته باشد. در این مواقع فرد در نتیجه چنین رویدادهایی احساس بی ارزشی کرده و تصوری منفی در رابطه با خود پیدا می کند. کاهش عزت نفس نه تنها نفعی نداشته که می تواند باعث مشکلات متعدد و ازجمله تلاش برای برقراری روابط عجولانه و یا نگرانی دائم از برقراری روابط جدید شود. اما برای جلوگیری از این موضوع چه کنیم؟

داشتن دیدی دقیق از توانایی ها و ویژگی های خود می تواند مانع ایجاد تصورات اشتباه شود. شاید بد نباشد در این روزها زمانی را به نوشتن ویژگی های مثبت و منفی خود اختصاص دهید. البته دقت داشته باشید که توجه به تجربه ای که از سر گذرانده اید احتمال دارد برداشت شما چندان درست نباشد، پس اگر بتوانید از دوستی نزدیک که شما را می شناسد، کمک بگیرید، خیلی خوب خواهدبود در عین حال دقت داشته باشید که اگر تعداد ویژگی های منفی شما بسیار بیشتر از موارد مثبت است، به احتمال زیاد شما خود را دست کم گرفته اید.

علاوه بر آن انجام برخی کارها می تواند در ما ایجاد احساسی مثبت نسبت به خودمان کند. کمک کردن به دیگران یکی از آنهاست. در این روزها سعی کنید در خانه به خانواده خود کمک بیشتری کنید، علاوه بر آن رفتن به مراکز خیریه و مشارکت در امور خیریه می تواند گزینه بسیار مناسبی برای این روزهای شما باشد. در عین حال اگر این روزها فرصت هایی برای یادگیری مهارت های جدید برای خود ایجاد کنید، بسیار عالی است. چرا که هم به اعتماد به نفس شما کمک خواهدکرد و هم در عین حال به شما یادآوری خواهدکرد که زندگی شما ابعاد دیگری نیز دارد.

اصلاح باورهای دردسرساز

تصورات غیرمنطقی خود را در ارتباط با روابط عاطفی شناسایی کنید. مثل این که «هیچ رابطه ای جای عشق اول را نخواهدگرفت.» یادتان باشد شما روابط عمیق خود با دیگران را فراموش نخواهید کرد اما این موضوع به معنی آن نخواهدبود که شما از روابط خود در آینده لذتی نخواهید برد و یا هیچ وقتی نمی توانید روابط عمیق و غنی دیگری برقرار کنید. البته تصورات غیرمنطقی محدود به این مورد نیست و شامل موارد دیگری نیز می شود، پس برای شناسایی و البته اصلاح آن ها وقت بیشتری اختصاص دهید.

مدیریت روابط بعد از شکست عاطفی

از سرزنش نترس!


شکست عاطفی دردناک است اما... (2)


یکی از مشکلات شایع بعد از تجربه شکست عاطفی، تنظیم روابط با اعضای خانواده و دیگر دوستان است. بسیاری از افراد از سرزنش شدن زیاد شکایت دارند. در این زمینه شاید بد نباشد به چند نکته توجه کنیم: هرچه ارتباط شما با اطرافیان شما نزدیک تر بوده و آن ها بیشتر در جریان رابطه پیشین شما باشند، احتمال نشان دادن واکنش بیشتر است. پس انتظار این که هیچ کس چیزی به روی خودش نیاورد، انتظاری منطقی نیست.

زمانی که از سوی والدین خود نکوهش می شنوید، می تواند با ابراز احساسی درست مسیر گفت و گو را به سمتی دیگر برده و به عنوان مثال بگویید «می دانم حرف شما درست است، من هم فکر می کنم در مسیر قبلی ام دچار اشتباه شدم. برای همین هم این روزها حالم خیلی خراب است. دلم می خواهد با کسی صحبت کنم یا به پیاده روی بروم، بلکه کمی به آرامش برسم.»

شاید شما بعد از این شکست، دست به تغییراتی در نحوه زندگی خود زده و دوست داشته باشید دیگران نیز متوجه این تغییرات شوند و با درنظر گرفتن آن ها، کمتر شما را سرزنش کنند. در این وضعیت بد نیست به نوعی دیگران را نیز متوجه تغییر خود کنید. به عنوان مثال در نحوه ی لباس پوشیدن خود تغییراتی ایجاد کرده و یا سبک زندگی قبلی خود را عوض کنید. شاید بد نباشد با یک خانه تکانی اساسی در اتاقتان به دیگر اعضای خانواده نشان دهید که فصل جدیدی در زندگی شما آغاز شده است.

جدا از تمام این ها، ممکن است نوع برخورد دیگران برای شما که روزهای حساسی را پشت سر می گذرانید، بسیار آزاردهنده باشد. در این صورت، شاید بهتر باشد یاد بگیرید تا به شکلی مودبانه و کارآمد احساسات و خواسته خود را با دیگران در میان بگذارید.

یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:, :: 1:49 :: نويسنده : ابوذر

بچه‌های مستعد اعتیاد 10 ویژگی دارند

بچه‌های مستعد اعتیاد 10 ویژگی دارند
فرزند من اگر صد بار هم به علت رفتار نادرستی دچار آسیب و تنبیه شود، ممكن است بار صد و یكم هم آن رفتار را تكرار كند.

ما می‌دانیم اگر فرزندانمان دچار اضافه وزن هستند با احتمال بیشتری در سنین بالاتر دچار بیماری دیابت (افزایش قندخون) خواهند شد. همچنین می‌دانیم اگر فرزندانمان تحرك كافی نداشته باشند برای ابتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی در سنین بالاتر مستعدتر هستند اما در اینجا یك سوال مهم مطرح است: «آیا می‌توان پیش‌بینی كرد كه چه كودكان یا نوجوانانی در سنین بالاتر با احتمال بیشتری ممكن است درگیر بیماری اعتیاد شوند؟»

نزدیك به 10 سال است كه از نزدیك با بیماران دچار اعتیاد در ارتباط هستم. حقیقتا باید پذیرفت بیماری اعتیاد یكی از شدیدترین بیماری‌هایی است كه یك جوان 20 تا 30 ساله ممكن است دچار آن شود. همیشه وقتی یك بیمار جدید دچار اعتیاد را معاینه می‌كنم این سوال برایم پیش می‌آید كه آیا می‌شد جلوی ایجاد بیماری در این فرد گرفته شود؟ آیا اگر یكی از ویژگی‌های رفتاری یا تفكری این فرد در دورانی از زندگی‌اش اصلاح می‌شد، ابتلا به این بیماری شدید قابل‌پیشگیری بود؟ آیا می‌شد با ارائه آموزش‌هایی یا انجام مداخله‌هایی، تغییراتی در فرد ایجاد كرد به صورتی كه اكنون با بیماری اعتیاد در او مواجه نمی‌شدیم؟ متاسفانه یا خوشبختانه می‌توانم به طور قاطع بگویم كه پس از مدتی مصاحبه و كار با هر یك از این بیماران متوجه می‌شوم كه جواب این سوال‌ها در بسیاری از موارد «بله» بوده است! این جواب می‌تواند برای خانواده‌هایی كه بیماری در میان خود دارند «دردناك» و برای خانواده‌های دیگر «امیدبخش» باشد.
بخشی از این ویژگی‌های اصلاح‌پذیر، درونی هستند یعنی جزئی از ویژگی‌های رفتاری یا تفكری فرزند ما و برخی دیگر از این ویژگی‌ها، تحت‌تاثیر محیط بیرونی افراد هستند. در ادامه به 10 ویژگی فردی كه می‌توانند فرزندان را مستعد بیماری اعتیاد كنند اشاره می‌‌كنیم:

1. هیجان‌های شدید: فرزند من دچار هیجان‌های شدید و در مواردی غیرقابل كنترل می‌شود. برای مثال دچار خشم و پرخاشگری شدید، شادی زیادی و غیرقابل‌كنترل، اندوه و غصه شدید و شكننده یا اضطراب دامنه‌دار و گسترده می‌شود و در كنترل این احساس‌ها و هیجان‌ها و برگشت سریع به وضعیت عادی و طبیعی چندان موفق نیست.

2. عدم تحمل وقفه: فرزند من «صبر ندارد» و نمی‌تواند برای رسیدن به چیزی كه می‌خواهد اندكی تامل كند. اگر قرار باشد بین دریافت یك شكلات همین حالا یا گرفتن دو شكلات ولی نیم ساعت دیگر، یكی را انتخاب كند حتما «گرفتن یك شكلات همین حالا» را برمی‌گزیند. اگر مدتی جایی معطل شود به سرعت بی‌قرار می‌شود و حوصله‌اش سر می‌رود.

3. كوری هیجانی: فرزند من وقتی دچار بی‌حوصلگی، غمگینی یا ناراحتی می‌شود، نمی‌تواند توضیح دهد كه به چه علت اصطلاحا «حالش گرفته شده است». فقط می‌گوید: «حالم بد است» یا «اعصابم خرُد است» یا «حال خوبی ندارم»، اما اینكه این حال گرفته ناشی از خستگی، احساس خجالت، طردشدن از جمع دوستان، حسادت به داشته‌های دیگران، حس نفرت، احساس گناه، شرمندگی یا احساس حقارت است برای او مشخص و روشن نیست. اصطلاحا ما می‌گوییم این فرد دچار «كوری عاطفی» است یعنی نمی‌تواند بین احساسات منفی خود تفكیكی قائل شود یا آنها را به خوبی «ببیند». بعضی از افراد نیز دچار «بی‌سوادی عاطفی» هستند، یعنی نمی‌توانند برای بیان اینكه چه احساسی در درون خود دارند واژگان مناسبی پیدا كنند.

4. پاداش‌طلبی بالا و آسیب‌گریزی پایین: فرزند من اگر صد بار هم به علت رفتار نادرستی دچار آسیب و تنبیه شود، ممكن است بار صد و یكم هم آن رفتار را تكرار كند. یعنی انگار تنبیه‌ها به یاد او نمی‌مانند، اما اگر جایی تشویق شود یا جایزه‌ای به او داده شود، انگار تا ابد یادش می‌ماند. اگر از رفتن به مسافرتی تفریحی یا رستورانی برای غذا خوردن، لذت ببرد و خوشش بیاید حتما اصرار می‌كند تا این تفریح تكرار شود اما اگر در جایی چیزی ببازد یا تنبیه شود. این باخت یا تنبیه تاثیر چندانی در رفتار او نمی‌گذارد. این وابستگی به پاداش‌های بیرونی تا حدی است كه تقریبا هیچ كاری كه در آن سود یا پاداش بیرونی واضحی وجود نداشته باشد توسط فرزند من انجام نمی‌شود.

5. مخاطره‌جویی: فرزندم انگار به مخاطرهای احتمالی ناشی از رفتارهای خود كاملا بی‌توجه است. به ورزش‌های پرخطر مانند پریدن از بلندی، غواصی، قایق‌سواری در رودخانه‌های خروشان، موتورسواری، رانندگی با سرعت‌های بالا و ورزش‌های رزمی خشن علاقه‌مند است و وقتی با او در مورد خطرهای احتمالی ناشی از این رفتارها صحبت می‌كنیم به نظر می‌رسد آسیب‌های محتمل از این رفتارها برایش بسیار كم‌اهمیت هستند. از انجام كارهایی كه هیجان و در كنار آن خطر بالایی دارند به صورتی غیرمنطقی لذت می‌برد. معتقد است نباید ترسو بود. بهتر است هر چیزی را اگر لذتی در آن است تجربه كرد حتی اگر خطرهایی نیز همراه آن باشد.

6. تمركز و تعمق پایین: فرزندم نمی‌تواند حواس خود را روی كاری خاص برای مدتی متمركز كند. دائما از سركار خود بلند می‌شود. هیچ‌گاه ندیده‌ام كه چند ساعت به صورت مستمر به كاری خاص مشغول باشد به خصوص اگر این كار، مطالعه یك كتاب یا انجام تكلیف‌های درسی باشد. هیچ‌گاه به طور عمیق به یك مساله فكر نمی‌كند و ساعت‌ها با آن درگیر نمی‌شود و تحلیل لایه‌های درونی رفتار آدم‌های دیگر برای او سخت است. از انجام كارهایی كه نیاز به پشتكار، ممارست و تمركز برای مدتی نسبتا طولانی دارد ناتوان است.

7. بی‌نظمی خواب و بیداری: ساعت بیدار شدن و خوابیدن فرزند من نظم مشخصی ندارد. ممكن است هر ساعتی از شبانه‌روز از خواب بیدار شود. بیشتر ترجیح می‌دهد شب‌ها بیدار باشد و صبح‌ها تا دیر وقت بخوابد. هرگاه سعی می‌كند به علت یك فشار خارجی، نظمی در ساعت‌های خواب و بیداری خود ایجاد كند، عموما در حفظ این نظم ناتوان است. به سختی به بیدارشدن در ساعتی خاص عادت می‌كند و ساعت خوابیدن شب او نیز تابع برنامه تلویزیونی آن شب یا مقدار كار باقی‌مانده برای امتحان فرداست و از نظم خاصی تبعیت نمی‌كند.

چه تعداد از این ویژگی‌ها در فرزندان شما وجود دارد؟ شاید جواب در مورد «وجود داشتن» یا «وجود نداشتن» یك ویژگی سخت باشد. شاید بهتر باشد بپرسم هر یك از این ویژگی‌ها «چند درصد» در فرزند شما وجود دارد؟

8. كنترل رفتاری ضعیف: فرزندم اراده ضعیفی دارد و نمی‌تواند از خواسته‌ها و تمایل‌های خود به راحتی بگذرد و نیازهای خود را كنترل كند. اگر قرار است از خوردن چیز خوشمزه‌ای به علت داشتن یك بیماری برای مدتی پرهیز كند، این كار برایش بسیار سخت است. برایش مشكل است حرفی را در دهان خود نگه دارد و با دیگران راجع به آن صحبت نكند. به سختی می‌تواند از تفریح‌های خود در ایام امتحانات برای رسیدن به درس‌های خود كوتاه بیاید. بلندشدن از پای برنامه‌های تلویزیونی برایش سخت است و گاه شب‌ها به جای اینكه برای خواب به بستر برود همان پای تلویزیون خوابش می‌برد.

9. تاثیرپذیری بالا از همسالان: فرزندم زیاد تحت‌تاثیر دوستان و اطرافیان خود است. نظری كه دیگران برایش طرح می‌كنند به راحتی می‌پذیرد. به سرعت با جمع همراه می‌شود. اگر جمع دوستان به كاری مشغول ‌شوند كه او حتی با آن كار مخالف است، مخالفت خود را ابراز نمی‌كند. نظر دوستانش برایش حُجت است. خیلی به نظر دوستانش راجع به رفتارها و تیپ و ظاهرش اهمیت می‌دهد.

10. خستگی‌پذیری: فرزندم زود خسته می‌شود و همیشه از یك خستگی مزمن شكایت دارد. با وجود اینكه شب به مقدار كافی خوابیده اما صبح انگار همه‌ خستگی او تمام نشده است و هنوز ادامه دارد. دائما از دردهای جسمی شكایت می‌كند و این دردهای جسمی، وقتی دچار یك فشار روانی مانند امتحانات یا درگیری عاطفی است، شدیدتر می‌شوند. مشكلات گوارشی، دردهای استخوانی و عضلانی و سردرد شایع‌ترین این شكایت‌ها هستند. انگار انرژی درونی او برای انجام كارها ناكافی است.

5 نکته‌ای که باید درباره این 10 ویژگی بدانید

نكته اول:
این نقاط ضعف در بسیاری از كودكان و نوجوانان وجود دارد. پس اگر یك یا چند مورد از آنها را در فرزندان خود مشاهده می‌كنید، در قدم اول وحشت نكنید. اگرچه باید به این نكته اشاره كرد كه اگر بیماری اعتیاد متاسفانه در جامعه ما بسیار شایع است، شاید بتوان دلیل اصلی آن را وجود گسترده این نقاط ضعف شایع دانست.


نكته دوم: بسیاری از این نقاط ضعف اصلاح‌پذیرند. قدم اول در اصلاح این نقاط ضعف شناسایی و سپس پذیرش وجود آنها در فرزندان است. قدم دوم یادگیری روش‌هایی است كه با استفاده از آنها بتوان این مشكلات را اصلاح كرد. بهره‌گیری از متخصصان كارآزموده مانند روان‌شناسان و مشاوران خبره برای اصلاح پاره‌ای از این مشكلات، كاملا ضروری است.

نكته سوم: اصلاح بعضی از نقاط ضعف، ساده‌تر و بعضی دیگر، سخت‌تر و پیچیده‌تر است. بهتر است با بهره‌گیری از مشاوره‌های كارشناسان، كار را از نقاط ضعفی آغاز كرد كه اصلاح آنها ساده‌تر و انجام‌پذیرتر است.

نكته چهارم: اصلاح این نقاط ضعف، عموما زمانبر و نیازمند صرف زمان و داشتن حوصله است. اگرچه نتیجه‌بخشی و تغییر این نقاط ضعف بعد از گذر زمان بسیار چشمگیر خواهد بود و شما را در ادامه مسیر تشویق خواهد كرد.

نكته پنجم: وجود این ویژگی‌ها، همیشه منفی نیستند. برای مثال خطرپذیری یا پاداش‌طلبی بالا می‌تواند در صورت ایجاد محیطی مناسب، زمینه‌های رشد و پیشرفت فرزندان را نیز فراهم آورد. به شرط آنكه بدانیم با اینگونه فرزندان چگونه رفتار كنیم.

وراثت و ویژگی‌های سرشتی بچه‌ها نیز تعیین‌كننده ‌اند
هر كدام از فرزندان ما ویژگی‌های سرشتی منحصر به فردی دارند كه عموما از تركیبی از ویژگی‌های سرشتی نسل‌های قبل والدین و اجدادشان به آنها به ارث می‌رسد. این ویژگی‌ها به راحتی قابل‌تغییر نیستند. از جمله این ویژگی‌های سرشتی، میزان حساس بودن به اثرات مواد اعتیادآور است.

بعضی از افراد، استعداد ذاتی و زیستی بالاتری برای اعتیاد به مواد مختلف دارند. مثلا بعضی از انسان‌ها با چند بار تجربه سیگار به نیكوتین موجود در آن وابسته می‌شوند اما بعضی دیگر ممكن است با وجود چندبار تجربه، هرگز به این ماده وابسته نشوند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد نزدیك به 20 درصد انسان‌ها این ویژگی‌ حساسیت ارثی به نیكوتین را با خود دارند. پس می‌توان گفت اگر در خانواده ما سابقه بیماری اعتیاد وجود دارد باید با دقت بیشتری به فرزندان خود توجه كنیم. البته حضور یا عدم حضور این ویژگی‌های ارثی در مورد داروهای ضعیف‌تری مانند الكل و سیگار مهم‌تر و تعیین‌كننده‌تر است چرا كه بالای 90 درصد ما انسان‌ها، زمینه اولیه برای اعتیاد به مواد قوی مانند شیشه یا كراك را در ژن‌های خود به همراه داریم.

دكتر حامد اختیاری، متخصص علوم اعصاب، عضو هیات علمی پژوهشكده علوم‌شناختی
 
سه شنبه 1 مهر 1394برچسب:, :: 3:19 :: نويسنده : ابوذر

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید. امیدوارم که از مطالب کمال استفاده رو ببرید.به شما بازدیدکننده عزیز پیشنهاد میکنم مطالب گذشته موجود در آرشیو رو هم حتما مطالعه کنید. منتظر نظرات و پیشنهادات و انتقادات شما هستم. باتشکر
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1



Alternative content