روانشناسی،مشاوره و راهنمایی
مشاوره در زمینه های:تشخیص اختلالات روانی،ازدواج،تحصیل،خانواده،فردی و....
![]() واقعيت اين است كه دختران و پسران با بلوغ دچار تغييرات هورموني و جسماني مي شوند و در دوره اي قرار مي گيرند كه نيازهاي ....
یک عضو هیئت علمی دانشکده پرستاری- مامایی دانشگاه شاهد با بیان اینکه آنورگاسمی یکی از مهمترین عوارض خودارضایی در دختران است تاکید کرد:« ممکن است این افراد در دوره مجردی با خودارضایی بتوانند نیازهای جنسی خود را برآورده کنند اما درآینده رضایتمندی جنسی درزندگی مشترک و لذت به ارگاسم رسیدن با همسر خود را از دست خواهند داد.»
معصومه حیدری در گفت و گو با خبرنگار سلامت نیوز گفت:«خودارضایی در میان دختران با تحریک قسمت های خارجی دستگاه تناسلی رایج تر است که صدمه چندانی به دستگاه تناسلی نمی رساند اما زمانی که خودارضایی با تحریک قسمت های داخلی تر دستگاه تناسلی باشد بسته به نوع فشار و ناحیه لمس شونده ممکن است در صورتی که به صورت مداوم تکرار شود آسیب های جدی به دستگاه تناسلی دختران وارد سازد.»
وی ادامه داد:«در برخی موارد خودارضایی در دختران با تخیلات جنسی، دیدن تصاویر و فیلم صورت می گیرد که فرد با دیدن این تصاویر به هیجان می رسد و در این صورت آسیبی به دستگاه تناسلی وی وارد نمی شود اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا خودارضایی از لحاظ شرعی و بهداشتی نفی شده است؟
واقعیت این است که دختران و پسران با بلوغ دچار تغییرات هورمونی و جسمانی می شوند و در دوره ای قرار می گیرند که نیازهای جنسی آنها شعله ور شده و راهی برای ارضاء ندارند و ممکن است به سمت خودارضایی کشیده شوند اما همانطوری که می دانید ازدواج تنها راه صحیح ارضای افراد است و ما رفتارهای پرخطر جنسی را نهی می کنیم و بایستی به مقتضای سن و رشد و نیازهای فکری ازدواج به موقع صورت گیرد چرا که نیازهای جنسی یک روند فیزیولوژیک دارد و باید طی شود و افرادی که از لحاظ شرعی مقیدند نیازهای جنسی خود را در جاده صحیح خود قرار دهند بایستی ازدواج کنند.»
این کارشناس ارشد مامایی در ادامه به خبرنگار سلامت نیوز گفت:«خودارضایی در دختران عوارض بسیاری را در پی خواهد داشت و در صورتی که به صورت رفتار روزانه درآید خطرناک می شود و مانند هر اعتیادی ، روح و جسم و روان فرد را به هم می ریزد و زمانی که فردی اقدام به خودارضایی می کند خیلی سریع فاز هیجان جنسی اتفاق می افتد و جنبه های مهم و عاطفی در یک ارتباط صحیح جنسی را دریافت نمی کند و دچار خلاء عاطفی، افسردگی، اضطراب و عدم اعتماد به نفس می شود و بعد از ازدواج در یک رابطه زناشویی دیگر تحریک نمی شود و در به ارگاسم رسیدن دچار مشکل می شود چرا که با خودارضایی شرطی شده است تا در یک وضعیت خاصی که خود را تحریک می کند به ارگاسم برسد و به هنگام نزدیکی به همسر خود به یاد رفتارهای خود می افتد و گمان می کند تنها در آن شرایط می تواند به ارگاسم برسد.»
این درمانگر اختلالات جنسی بانوان افزود:«یکی از مهمترین مشکلاتی که این زنان به آن دچار می شوند این است که دچار نارضایتی جنسی شده و رفته رفته با بی میلی جنسی مواجه می شوند بنابراین بایستی گفت ممکن است این افراد در دوره مجردی با خودارضایی بتوانند نیازهای جنسی خود را برآورده کنند اما آینده طولانی زندگی مشترک و لذت به ارگاسم رسیدن با همسر خود را از دست خواهند داد.»
همکار علمی کلینیک سلامت خانواده افزود:«از جمله راه های پیشنهادی به جوانان پرداختن به فعالیت های مختلفی از جمله ورزش کردن، مطالعه کردن، با خستگی به خواب رفتن و تفریحات ، نخوردن غذاهای محرک و عدم استفاده از لباس های تنگ است همچنین نباید به مدت طولانی در حمام زیر دوش آب باشند و مهمتر از همه این موارد دوری کردن از محرکات و دوستی با جنس مخالف و تماشای فیلم های محرك است تا فرد به سن مناسب ازدواج برسد و با ازدواج بتواند نیازهای خود را به طور صحیحی ارضاء کند.»
10پله تا آرامش![]() آیا آرزو دارید که آرام، خونسرد و خوددار باشید و فرصت کافی برای آن چه دلخواه شماست در اختیار داشته باشید؟ اگر چه رسیدن به این هدف مشکل به نظر می رسد، اما با کمی تلاش و تجدید نظر در افکار و اعمال خود می توانید به آن نزدیک شوید.
فراموش نکنید در دنیای شلوغ و پر استرس امروزی، به دست آوردن کمی آرامش می تواند غنیمت بزرگی باشد. بهتر است راهکارهای پیشنهادی ما را رعایت کنید:
* همیشه همه کارها را تحت کنترل نگیرید:افراد پرکار و فعال اغلب احساس می کنند همه کارها باید تحت کنترل آن ها باشد، خصوصا مواقعی که هدف خاصی مدنظرشان است.
بنابراین سعی کنید برای یک بار هم که شده این عادت "کنترل کردن" را رها کنید و بگذارید دیگران مسئولیت کارها را به عهده بگیرند؛ به عنوان مثال بگذارید دیگران برنامه سفر دسته جمعی را سازماندهی کنند و نتیجه حاصله را بدون هیچ اظهار نظری بپذیرید و ببینید چه احساسی به شما دست می دهد. این کار ممکن است برای شما پردغدغه و برای دیگران شگفت انگیز باشد، ولی آرامشی که برای تان به ارمغان می آورد، ارزش آن را دارد.
*مسئولیت های متعدد را نپذیرید:ممکن است از این که همواره کارهای بسیاری را با هم انجام می دهید به خود ببالید، ولی قطعا در عین کار احساس عدم تمرکز، نگرانی و خستگی می کنید. خانم ها اکثرا از این که قادرند چندین کار را هم زمان انجام دهند به خود می بالند، ولیکن در نهایت از این عمل آسیب می بینند. بنابراین در عهده داری کارها هوشیار باشید؛ یعنی کارها را یک به یک و به نوبت انجام دهید. قدر لحظه های عمر خود را بدانید و از انجام کاری که عهده دار هستید، لذت ببرید تا پس از این که کار را به نحو احسن انجام دادید، احساس موفقیت کنید.
*به موفقیت های خود بها دهید:همیشه توجه داشته باشید که موفقیت در یک کار، پیروزی های بعدی را به دنبال می آورد و احساس خود کم بینی را از انسان دور می کند. کافی است تنها به یک چیز که موجب بالندگی شماست و یا یک زمینه که در آن موفق بوده اید فکر کنید. ارزشمند بودن خود را مورد تایید قرار دهید.
این بار که در مسیر کم ارزش پنداشتن خود قرار گرفتید، سعی کنید موفقیت هایتان را مرور و در آنها تامل کنید. با این عمل همه امور را در دورنمایی مثبت قرار می دهید و احساس آرامش خواهید کرد.
*به نیازهایتان اهمیت دهید:همیشه به فکر راضی و خوشحال کردن دیگران نباشید، کمی هم به فکر نیازهای معقول و مقبول خود باشید. این دلیل بر خودخواهی نیست. به نقطه نظرات دیگران گوش دهید، ولی اگر لازم می دانید برای این که فرصت کافی برای پاسخ داشته باشید، به آن ها بگویید برای فکر کردن و تصمیم گرفتن درباره آن موضوع نیاز به زمان دارید. در عین حالی که انعطاف پذیر هستید، نسبت به احساسات و عواطف خود نیز واقع گرا و بی رودربایستی باشید. این را بدانید که این گونه برخورد با مسائل حتما با موفقیت توام خواهد بود. اگر رک بودن شما را به وحشت می اندازد، ابتدا از مسائل کوچک شروع کنید و بعد به مسائل بزرگ تر بپردازید تا بدین وسیله گستره آرامش خود را افزایش دهید.
*از کار خود لذت ببرید:اگر همواره در حال مسامحه و طفره رفتن از انجام کاری هستید و یا احساس می کنید برای انجام کاری تحت فشار هستید، نشان می دهد از کاری که انجام می دهید لذت نمی برید. واقعیت امر این است که شما به هر حال ناچارید این کار را انجام دهید، پس روی جنبه های لذت بخش آن تمرکز کنید؛ مثلا به حس خوبی که از "به نظم درآوردن امور" یا "مورد تقدیر و ستایش قرار گرفتن" از بابت رسیدن به نتایج مطلوب به شما دست می دهد، تکیه کنید. این دیدگاه مثبت می تواند تنش های درون شما را بزداید و به شما فرصت دهد که دریابید چه تغییرات درازمدتی را می توانید ایجاد کنید.
*انعطاف پذیر باشید.لزوم یک برنامه منظم روزانه برای تنظیم نیازهای زندگی بسیار خوب و معقول است، ولی نباید اصرار و اجبار در رعایت آن موجب تنش و اضطراب شما شود. سختگیری و جدی بودن زیاد سبب می شود فرصت ها را از دست بدهید و تاکید برای اجرای آن برنامه موجب می شود انرژی خود را بیهوده تلف کنید. در مواقعی که لازم می دانید روش و تاکتیک خود را تغییر دهید تا در کارهای تان موفق تر و در رسیدن به اهداف تان خلاق تر شوید.
انعطاف پذیری به شما آرامش بیشتری می دهد چون به شما فرصت می دهد حین انجام کار، روش خود را انتخاب کنید.
*بین کار و زندگی تعادل برقرار کنید:تداخل و ادغام مسائل کاری با زندگی خصوصی باعث اختلالات جسمی و روحی می شود. برنامه و زمانی را برای توقف کار انتخاب کنید و به آن پایبند باشید. در خانه به کار فکر نکنید و توجه خود را به زندگی خانوادگی معطوف دارید. مواردی پیش می آید که این کار برای تان مقدور نیست، ولی سعی کنید بیشتر این مساله را رعایت کنید.
*عکس العمل های تان را عوض کنید:ممکن است همواره در تغییر شرایط تنش آفرین موفق نباشید، لیکن با تغییر دادن دیدگاه خود نسبت به آن، می توانید احساسات خود را عوض کنید. اگر کسی دیر به سر وعده می آید، بی تفاوت باشید و از وقت آزادی که به دست آورده اید لذت ببرید. اگر کسی بی ادب و پرخاشگر است این گونه فکر کنید که او خودش را کوچک و حقیر می کند، نه شما را.
*ذهن و روح خود را شاد کنید:ذهن و روان خود را با دیدن و شنیدن کارهای هنری یا خواندن دعا و قرآن، بیارایید. از نمایشگاه های هنری دیدن کنید و به موسیقی آرام یا تلاوت قرآن یا دعا گوش فرا دهید. نگاه خود را بر روی یک گُل متمرکز نمایید. کاغذ و قلمی بردارید و منظره زیبایی را نقاشی کنید و یا در پارک قدم بزنید و یا در یک کلاس هنری ثبت نام کنید.
*برای آینده برنامه ریزی کنید:حتما برای خود برنامه های تفریحی تدارک ببینید، چرا که چشم انتظار بودن برای برنامه های تفریحی نیز آرام بخش بسیار خوبی است. فهرستی از برنامه های لذت بخش تهیه کرده و برای انجام آنها برنامه ریزی کنید؛ مثلا به زیارت یک مکان مقدس بروید، برنامه ای برای قرار ملاقات با یک دوست خوب و یا خرید کتاب مورد علاقه تان بگذارید. با این کارها بلافاصله احساس دلپذیری خواهید کرد.
منبع : انجمن درمانگران ایران
![]() قانون1: بیائید ذهنمان را سرشار از فكر آرامش، شجاعت، سلامتی و امید كنیم زیرا زندگی ما همان چیزی است كه ذهنمان می سازد.
قانون 2: بیائید حتی با دشمنان حتیٌ الامكان درگیر نشویم ، زیرا این كار بیشتر از آن كه آنها را آزرده خاطر كند، از ما نیرو می گیرد.بیائید حتی یك دقیقه را هم صرف فكر درباره كسانی كه دوست نداریم نكنیم.
قانون 3: الف- به جای نگرانی درباره ناسپاسی، انتظار ناسپاسی داشته باشیم. یادمان باشد كه حضرت مسیح فقط در یك روز ده آدم جذامی را شفا داد وفقط یك نفر از او تشكر كرد.
ب- یادمان باشد كه تنها راه دست یافتن به خوشحالی وسعادت، انتظار تشكر از دیگران نیست، بلكه بخشش را باید به خاطر شادی بخشش دوست داشت.
د- یادمان باشد كه سپاسگزاری را باید همچون بذری كاشت بنابراین اگردوست داریم، فرزندانمان آدمهای شكرگزاری بار بیایند، باید این صفت را به آنها بیاموزیم.
قانون4: همیشه چیزهایی را كه باید شكرشان را به جا بیاورید بشمارید، نه مشكلاتتان را.
قانون 5: از دیگران تقلید كوركورانه نكنیم. خودمان را بشناسیم وخودمان باشیم زیرا حسادت یعنی جهل و تقلید یعنی خودكشی.
قانون 6: وقتی تقدیر به دستمان یك لیمو ترش میدهد، از آن شربت درست كنیم.
قانون 7: با اندكی شاد كردن دیگران، اندوه خود را از یاد ببریم. وقتی به دیگران نیكی می كنید به خود نیكی كرده اید.
دیل كارنگی
![]() روانشناسی دینی از عوامل موثر بر سلامت روان فردی و اجتماعی است.
روانشناسی دینی چیست و چه تفاوتهایی با روانشناسی دین دارد؟بهتر است سه واژه را که کنار هم معنای دقیقیتری پیدا میکنند، با هم تعریف کنیم. روانشناسی دینی یعنی روانشناسیای که مبتنی بر مفاهیم و آموزههای دینی تدوین و ارایه شده و مفاهیم الهی، روحانی و حیاتی را مبنای نظریهها و توصیههای خود قرار دهد، در حالی که روانشناسی دین به معنی مطالعه رفتارهای دینی انسانهای متدین، محافل و سنتهای دینی و باورهای دینی و الهی به وسیله علم روانشناسی است. اولی وقتی از عشق مرد به زن صحبت میکند، آن را الهام گرفته از عشق الهی میداند اما دومی بررسی میکند فردی که ایمان دارد، عشقش به همسرش چگونه است و چه تفاوتی با دیگر عشقها دارد.
واژه سوم روانشناسی و دین است که مطالعه و حوزهای تطبیقی است.
این روانشناسی چه فاکتورهایی دارد و چه اهدافی را دنبال میکند؟به نظر من، در حوزه روانشناسی دینی کاری انجام نشده است. منابع زیادی هم در دست نداریم و اظهار نظر کردن درباره آن مشکل است. روانشناسی دین بیشتر به جای روانشناسی دینی به کار میرود. تحقیقات زیادی نشان داده است که انسان به جز جسم و روان دارای اعتقادات، ایمان، معنویت و صفت دینداری است. این ویژگی فطری یا ارثی است و جایگاه ژنی ماندگار و انتقالیابنده به فرزندان و دیگر نسلها را دارد. این فاکتور انسان به راحتی قابل اندازهگیری، تقویت، هدایت و آموزش است.
انسان خدایی و دینی در آزمایشگاه و به وسیله ابزارهای گوناگون قابل آزمون و سنجش است. فاکتورهای دینی عامل مهمی در رشد، تعالی، موفقیت و آرامش انسان است و روانشناسی دینی به راحتی میتواند رسالت حل بحرانهای اجتماعی، خانوادگی و معنوی بشری را برعهده گرفته و راه حلهای منطقی برای نابسامانیهای جنسی، اخلاقی و سوء مصرف مواد ارایه دهد. هدف روانشناسی دینی شناخت این پدیدهها و بهرهگیری از آنها در هدایت و تعالی انسان است.
مذهب درونی چیست؟در روانشناسی و به تعریف آلپورت مذهب درونی، مذهب خالص، درونی، بیریا و بیتظاهر است و رابطه عمیق فرد با خداوند و ارزشهای معنوی است. در برابر آن، مذهب بیرونی مطرح است که تظاهر به مذهب یا به دنبال نفع بیرونی بودن از مذهب است. مذهب بیرونی مذهبی است برای دیگران، برای همسایه، دوستان، اداره و برای تایید سایرین.
تحقیقات زیادی نشان داده است که مذهب درونی همیشه با سلامتی و آرامش همبسته است و مذهب بیرونی چندان موجب سلامت نمیشود.
چگونه دین به ارتقای سلامت روانی انسان کمک میکند؟دین با مکانیسمهای گوناگون موجب سلامت جسمی و روانی و ارتقای بهداشت روانی میشود. نمونه هایی از سلامت روانی ناشی از دین عبارتند از: وجود امید، انگیزه و مثبتنگری در دین، ایجاد شبکه حمایتی عاطفی و اجتماعی، دادن پاسخ روشن و قاطع به مفهوم خلقت، جهان و زندگی، تبیین و تعریف لذتبخش و معقول از رنج، درد و محرومیت و مکانیسمهای بسیار دیگر.
آیا معنویت روی سیستم ایمنی بدن انسان تاثیرگذار است؟تحقیقات بسیاری نشان دادهاند که دینداری، ایمان و عبادت موجب تقویت سیستم ایمنی در سطح ایمونوگلوبولین و کیلرسلها و سایر مکانیسمهای ایمنی میشود.
روی آرامش فرد چطور؟تحقیقات زیادی نیز در این مورد وجود دارد که اثر دینداری را بر کاهش اضطراب، کاهش واکنش منفی به استرس، مقابله ایمنی موثر با عوامل استرسزا، کاهش بیماریهای روانتنی و احساس آرامش فکری و امنیت روانی نشان میدهد.
لطفا درباره تاثیر آن در جلوگیری از ابتلا به افسردگی و کاهش استرس و آمار خودکشی توضیح دهید:ثابت شده که همه آموزههای دینی و فرایض و رفتارهای دینی نقش موثری در تامین بهداشت روانی فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. روانشناسی دین و بهرهگیری از روشهای علمی در تامین بهداشت روان در جوامع مسلمان، مظلوم مانده و آموزشهای روانشناسی به دور از بهره دینی و یا آموزش دینی عامیانه بوده است و دانشگاهها، مراکز تحقیقات وابسته به سلامت و به ویژه مطالعات مرتبط با سلامت روان کشور اسلامی ما در محاصره سخت بودجهای، سیاستگذاری و حمایتی در پرداختن به مطالعات بهداشت روان در دین هستند.
در خصوص روانشناسی دین در جوامع مسلمان چه پیشنهاداتی دارید؟بهنظر من اگر به سلامت واقعی و به نقش سلامت معنوی در تامین سلامت فردی، روانی، خانوادگی و اجتماعی میاندیشیم، باید به این بحث تا سر حد بیدار شدن برنامهریزان سلامت ادامه دهیم، تا جایی که تنها یک هزارم بودجه سلامت را در جهت تحقیقات معنوی سلامت اختصاص دهند.
دکتر جعفر بوالهری- رییس انستیتو روانپزشکی
و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران
![]() آیا تا کنون متوجه تغییرات خلقی خود در فصل پاییز و زمستان شده اید؟!!آیا در این فصول بیشتر احساس خستگی و خواب آلودگی می کنید؟!
برخی افراد از علائم افسردگی ناشی از تغییر فصل در پاییز و زمستان رنج می برند.علائمی که در فصل های دیگر مانند بهار و تابستان فروکش کرده و دیده نمی شود.به این علائم(S.A.D) یاSEASONAL AFFECTIVE DISORDER یا افسردگی وابسته به فصل(افسردگی فصلی) می گوییم. در واقع (SAD) به اختلالات خلقی گفته می شود که به دلیل تغییرات طول مدت روز در فصل های مختلف به وجود می آید.
(SAD) برای اولین بار در سال 1845 مورد بررسی قرار گرفت و نهایتا در اوایل سال 1980 به این اسم نام گذاری شد.
از آنجا که نور خورشید در فصل های مختلف بروی فعالیت حیوانات می تواند تاثیرات متفاوتی داشته باشد(مانند خواب زمستانی و دوره های باروری )، SAD هم ممکن است ناشی از تغییرات طول روز و شدت نور در فصول مختلف باشد.
افسردگی در فصل پاییز و زمستان مربوط به ترشح هورمون ملاتونین است که "هورمون وابسته به خواب" نیز نام دارد و در تاریکی و هنگام خواب شبانه بیشترین میزان ترشح را دارد.
متناسب با تغییرات فصل، تغییراتی در ساعت بیولوژیکی بدن بوجود می آید. این تغییرات در روشنایی و نور ناشی از تغییر فصل هر چند که جزئی باشد، می تواند باعث عدم تطابق ساعت فیزیولوژیکی بدن با برنامه روزانه شخص شود.
شایع ترین ماه هایی که می تواند منجر به تغییرات فصلی و افسردگی شود، دی و بهمن ماه می باشد و بیشتر افراد مبتلا را خانم های جوان تشکیل می دهند.
در این اختلال علائم شایع افسردگی مانند تغییرات خلقی، پرخوری، افزایش وزن، افزایش میزان خواب دیده می شود. همچنین تمایل به مصرف مواد غذایی قندی و نشاسته ای افزایش می یابد. قابل توجه است که این علائم در فصل های بهار و تابستان بهبود کامل می یابند.
عوامل بوجود آورنده ی این اختلال:این اختلال افسردگی در فصل پاییز و زمستان مربوط به ترشح هورمون ملاتونین از غده پینه آل در مغز است. این هورمون که "هورمون وابسته به خواب" نیز نام دارد، در تاریکی و هنگام خواب شبانه بیشترین میزان ترشح را دارد. بنابراین در پاییز و زمستان که طول روز کوتاه و طول شب بلند می شود، میزان ترشح این هورمون در بدن افزایش می یابد و در فرد ایجاد علائم افسردگی می کند.
درمان افسردگی فصلی:محققان دریافته اند که فتوتراپی(نور درمانی) می تواند از ترشح بیش از حد ملاتونین در بدن جلوگیری کند. اغلب افراد به این درمان پاسخ می دهند.
این شیوه ی درمان شامل نور سفید فلوروسنت است که بر صفحه فلزی انعکاس داده می شود و شخص در مقابل این نور، با چشمان باز بدون نگاه مستقیم به نور قرار می گیرد.از این شیوه درمانی به مدت نیم الی دو ساعت در روز استفاده می کنند.
البته در موارد خفیف بیماری، قدم زدن در نور آفتاب به تنهایی می تواند شخص را در بهبود بیماری کمک کند. طی یک بررسی دریافته اند کهیک ساعت قدم زدن در نور آفتاب به اندازه دو ساعت قرار گرفتن در مقابل نور سفید فلوروسنت می تواند در بهبود بیماری موثر باشد.
اگر فتوتراپی موثر واقع نشود (که البته درصد کمی را شامل می شود)، می توان از داروهای ضد افسردگی در درمان بیماری کمک گرفت. البته عوارض ناشی از مصرف داروهای ضد افسردگی را نباید فراموش کرد.
دكتر فاطمه ذهبی
![]() چند وقت به چند وقت خود را آرام و به دور از استرس حس می كنید؟1 - پیش از شروع، مكانی را انتخاب كنید كه ساكت و به دور از كوران هوا و نور زیاد باشد. از لباس های خود كم كنید و در محلی راحت بنشینید یا دراز بكشید.
2 - دست ها را در دو طرف قفسه سینه قرار دهید و چشم ها را ببندید. عمل دم را به آرامی و از راه بینی انجام دهید. عبور هوا را از سوراخ های بینی و حلق به داخل شش های خود مجسم كنید. بگذارید قفسه سینه شما با حركت كف دست هایتان به طرف بیرون، انبساط یابد.
3 - عمل بازدم را از راه بینی یا دهان انجام دهید، به آرامی دست ها را به طرفین قفسه سینه فشار دهید تا مطمئن شوید هوای درون شش ها كاملاً خارج شده است.
4 - این تنفس دیافراگمی را در حدود پنج دقیقه انجام دهید. سپس كف دست ها را به اطراف بدن پایین بیاورید و یا آنها را بین كمر و زانو قرار دهید؛ آرام و عمیق نفس بكشید و دم و بازدم خود را مجسم كنید.
5 - مكان زیبایی را مجسم كنید. جایی كه در آن واقعاً احساس آرامش می كنید. این مكان ممكن است یك باغ، ساحل رودخانه، كوه یا نقطه زیبای خاصی باشد. با تمام احساس و به وضوح این مكان را در ذهنتان مجسم كنید.
6 - در ذهنتان مجسم كنید كه از این مكان زیبا لذت می برید، و احساس آرامش و نشاط می كنید.جمله هایی را تكرار كنید كه از لحاظ روحی این حالت را در شما تقویت می كند: نظیر: «كاملاً احساس آرامش می كنم.» و یا «خوشحال و آرام هستم» و تا آنجا كه دوست دارید، در این مكان بمانید.
7 - وقتی آماده شدید، در ذهن خود مجسم كنید که به مكان قبلی خود باز می گردید، اندام های خود را بكشید و به آرامی چشمان خود را باز كنید و بعد یك لیوان آب بنوشید. شما، هر زمان كه به آرامش نیاز داشتید، می توانید به این مكان بازگردید. فقط كافی است چشم ها را ببندید، نفس عمیق بكشید و این صحنه را دوباره مجسم كنید. با تمرین منظم، به سرعت آرامش خود را باز می یابید.
چگونه حامی روح و روان فرزندمان باشیم؟ بسیاری از پدران و مادران فکر می کنند که توجه تمام و کمال به روند رشد فیزیکی و جسم کودک در زندگی وی کافی است و همین امر به تنهایی نمایانگر خوب بودن والدین است. اما امروزه ثابت شده که حمایت روانی مثبت از کودک علاوه بر آنکه بر روح و روان وی اثر خوبی می گذارد، سبب رشد جسمی بهتر کودک نیز می شود. هر کودکی دوست دارد که بازتاب کاری را که انجام داده ببیند و در واقع تایید و تکذیب آن توسط والدین در نشان دادن مسیر آتی وی موثر است. کودک از طریق پدر و مادر خود درمی یابد که این رفتار درست بوده یا نه و آیا ادامه آن به صلاح است؟ تحسین و تقویت عملکردهای مثبت کودک علاوه بر آنکه از نظر رشد شخصیتی و تربیت اجتماعی وی حائز اهمیت است، بر افزایش اعتماد به نفس و خودآگاهی وی نیز اثرمثبت می گذارد. در واقع شما می توانید از طریق تقویت های مثبت به تغییرات رفتاری و عملکردی کودک پرداخته و بدون جار وجنجال و بحث، کار خوب را به او نشان دهید. کودکانی در معرض حمایت روانی پدر و مادر یا مربیان مدرسه خود هستند، از نظر روابط اجتماعی نیز معاشرتی تر شده و قادر به برقراری ارتباط بهتری با اطرافیان خود به ویژه غریبه ها هستند. البته والدین باید دقت داشته باشند که حمایت های روانی کودک به ویژه تحسین و تقویت های مثبت حتما باید در پی انجام یک کار درست و خوب باشد و بدون دلیل و منطق، صرفا به جهت افزایش اعتماد به نفس کودک، به این کار نپردازند. این شیوه تربیتی متاسفانه تازگی ها در بین برخی از خانواده ها رایج شده و آنها سعی می کنند با بزرگ جلوه دادن کارهای کودک خود-در حالی که عملکرد مثبت مهمی رخ نداده است- او را نزد اطرافیان مطرح کرده و سبب افزایش اعتماد به نفس وی در زندگی شوند. این مسئله تنها موجب ایجاد استرس و نگرانی در کودک می شود، زیرا حس می کند اگر قادر نباشد آنچه را که پدر و مادر از وی انتظار دارند، برآورده سازد، چه می شود؟ این مسئله حتی گاهی اوقات حمایت کننده روانی منفی محسوب شده و کودک را از حرکت به سمت پیشرفت و موفقیت می ترساند. یکی از عواملی که سبب می شود کودک کارهایی در جهت مثبت انجام داده و تشویق شود این است که والدین بی هیچ واهمه ای آنچه دوست دارند فرزندشان انجام دهد-البته با توجه صددرصدبه توانمندی استعداد گروه سنی کودک بدون بستن چشم ها روی واقعیت ها- به او بگویند. بهتر است برای شروع، یک یا دو مسئله را مطرح کرده و خود نیز برای به سرانجام رساندن این امر به وی کمک کنید تا با مسیر صحیح بهتر آشنا شود. برای انجام بهینه این کار بد نیست که طی بازی های هدفمند یا داستانگونه، او را با قوانین و چهارچوب های خانواده بهتر آشنا سازید تا برای دریافت حمایت روانی مثبت از طرف شما دست به انجام هر کاری نزند. تلقین کلامی بطور کلی بهترین روش در به دست آوردن اعتماد به نفس، تلقین کلامی است. تلقین نه فقط از طریق روحی بلکه از راه کلام و جملات کوتاه و تکرار آنها بسیار معجزه آسا عمل می کند. مثلا در جهت رسیدن به اعتماد به نفس که اولین قدم برای رسیدن به اهدافتان است،ِ همین جمله را مکرر و دائم بر سر زبان جاری سازید. ((من مطمئنا دارای اعتماد به نفس خواهم شد)) این جمله کوتاه را با تمام وجود از اعماق قلب خویش با نیتی پاک و روحی آرام،ِ زمزمه کنید. اگر چنین کنید، خیلی زود صاحب اعتماد به نفس خواهید شد و خود از نتیجه آن متحیر خواهید گشت. در اینجا نمونه هایی از تلقین به نفس را که دکتر امیل کوئه مورد آزمایش قرار داده است می آوریم: در کلینیک آقای امیل کوئه، یک آقای خمیده قوزدار جزء آخرین نفراتی بود که با زحمت زیاد با عصایی در دست، که تمام وزنش را به آن تکیه داده بود وارد سالن شد و در صورت او غم و افسردگی عمیقی به چشم می خورد پس از آنکه کوئه وارد گرید، چند سؤال از او کرد و سپس خطاب به او گفت: خوب شما 32 سال است که مبتلا به رماتیسم هستید و قادر به راه رفتن هم نیستید، مهم نیست ترسی نداشته باشید، درمان بیماری شما مدت زیادی طول نخواهد کشید. حالا چشمهایتان را ببندید و با لبهایتان مؤکدانه این جمله را تکرار کنید.(( می گذرد،می گذرد....می گذرد)) در این موقع آقای کوئه برای مدت 20تا25 ثانیه دستهایش را روی پاهای مریض گذاشت، حالا شما دیگر درد ندارید. از جایتان بلند شوید و راه بروید، بیمار بلند شد و شروع به راه رفتن کرد پس از مدتی توانست تند و تندتر راه برود در این لحظه کوئه به او گفت از آنجا که می تواند راه برود بنابراین می تواند تند هم بدود در این موقع بیمار با مسرت نوجوانانه ای شروع به دویدن کرد و این مسئله تعجب و حیرت کلیه کسانی را که در 27 آوریل 1920 میلادی در جلسه درمانی آقای کوئه در کلینیک بریلون حضور داشتند، برانگیخت. و همچنین گزارش دیگری از خانمی که اعلام کرد:((شوهر من از چند سال قبل به حملات آسم دچار شده است و در زمان پیدایش این ناراحتی آنچنان احساس خفگی به او دست می دهد که هم خودش و هم ما وحشت زده می شویم. بعلت شدت وخامت بیماری حتی آقای دکتر... پزشک معالج او هم وی را جواب کرده است، ما هم از سرنوشت شوم اودر وحشت به سر می بریم)). این بیمار تنها پس از یک جلسه درمان توسط آقای کوئه، معالجه شد و بیماری آسم او از بین رفت. کوئه درباره اینگونه خود تلقینی ها چنین می گوید: آنچه به عنوان خودتلقینی لبهای ما نجوا می کنند، همانند دستوری است که به مادون آگاه ما ابلاغ می گردد. این مطالب و موضوعات بدون کسب اجازه و اطلاع ما، خود به خود اجرا می شوند. بهترین زمان برای انجام خودتلقینی شبها لحظات قبل از خواب در بستر است. زمانی که یک درد جسمی احساس می کنید جمله آن می گذرد، را بگویید. این جمله را خیلی سریع تکرار کنید و در عین حال دستانتان را روی محل درد بگذارید تا نتیجه دلخواه حاصل شود. اگر درد جنبه روانی یا روحی دارد، دستتان را بر روی پیشانی اتان بگذارید. بله دوستان محترم و عزیزم، خودتلقینی در رفع بسیاری از مشکلات روحی و جسمی موفق بوده است و با شواهد و نمونه های بسیاری که در دست است می توان مطمئن شد که استفاده از روش خوتلقینی یکی از روشهای شناخته شده برای از بین بردن هر نوع بیماری جسمی و روحی می باشد. منبع: تابش فکر/ نویسنده: امیر دانش زاده دوجنسیتی روانی اکثر ما،زن و مرد بودن را دو قطب مقابل یک پیوستار به حساب می آوریم. مافرض می کنیم که هر اندازه انسانها، بیشتر صفات مردانه داشته باشند،به همان اندازه، کمتر صفات زنانه خواهند داشت و برعکس.بنابراین مردی که صفات زنانه،مادرانه،محبت،ظرافت و هیجان نشان دهد، ممکن است نسبت به مردهای دیگر، کمتر مرد به حساب آید. زنانی که در محیط کار با مردها رقابت می کنند، نه تنها مردتربه حساب می آیند، بلکه کمتر زن محسوب می شوند. آیا مرد و زن بودن، صفات متقابل یک پیوستارند یا ابعاد مستقلی هستند؟ امروزه، تعداد زیادی از روانشناسان معتقدند که زن و مرد بودن، ابعاد شخصیتی مستقل به حساب می آیند. به عبارت دیگر، زنان یا مردانی که در ارزشیابی صفات مردانه نمره بالایی به دست می آورند،در ارزشیابی صفات زنانه، الزاما نمره پایینی کسب نمی کنند.افرادی که بعد کارکردی قالبی مردانه نشان می دهند، می توانند بعد عاطفی-بیانی قالبی زنانه نیز نشان دهند.اشخاصی که صفات کارکردی و عاطفی-بیانی را بطور همزمان نشان می دهند، می توان گفت که دو جنسیتی روانی دارند. اشخاصی که در آنها تنها بعد کارکردی قوی است، به طور قالبی مرد یا نرمحسوب می شوند. اشخاصی که در آنها تنها بعد عاطفی-بیانی قدرت دارد، به طور قالبی زن یا ماده تلقی می شوند.افرادی که در هیچ یک از دو بعد قرار نمی گیرند،طبق ابعاد جنسیتی قالبی، ((خنثی)) به حساب می آیند.به نظر می رسد که اشخاص خنثی، احساس اضطراب می کنند.مثلا زنان خنثی، نسبت به زنانی که صفات زنانه یا صفات مردانه بیشتری دارند، حتی از جانب دوستان خود، با دید مثبت پذیرفته نمی شوند.همچنین آنها از ازدواج خود کمتر اظهار رضایت می کنند. دوجنسیتی روانی،سلامتی و سازگاری:حال نتایج تحقیقی را بررسی می کنیم که بر اساس آنها چگونگی مساعدت دوجنسیتی روانی بر سلامتی و سازگاری خود را ارزیابی می کنیم.ابتدا یادآور شویم که همه پژوهشگران،درباره اینکه اشخاص دوجنسیتی روان،نسبت به اشخاص خیلی زن یا خیلی مرد، از سلامت جسمی بهتری برخوردارند،اتفاق نظر ندارند. با این همه،بارها معلوم شده است که افراد دوجنستی روان، سازگاری نسبتا خوبی دارند. زیرا ظاهرا می توانند، برای نشان دادن استعدادها و تمایلات خود و برای هماهنگی با اجبارها و الزامهای موقعیت، هم از صفات مردانه و هم از صفات زنانه استفاده کنند. براساس مفاهیم اریک اریکسون درباره هویت و صمیمیت، دانشجویانی که دوجنسیتی روانی دارند،نسبت به دانشجویان کاملا زن، کاملا مرد یا خنثی،احتمالا ترکیبی از ((هویت قوی)) و ((صمیمیت بزرگ)) را دارا هستند.به عیارت دیگر، آنها براساس آنچه هستند و آنچه باور دارند(هویت)، با تمام نیرو ابراز وجود می کنند و برای گسترش روابط صمیمی مشترک، توانایی بسیار زیادی نشان می دهند. افراد دوجنسیتی روان، در مقابل فشارهای جمعی همنوایی،((استقلال مردانه)) و در کنش متقابل با یک بچه گربه یا کودک،((عواطف مادرانه)) نشان می دهند.آنها در انجام فعالیتهای متعدد و متنوع، از جمله نجاری یا تعمیر برخی وسایل خانگی(فعالیت مردانه) و کاموا بافی یا آشپزی(فعالیت زنانه)،احساس راحتی می کنند. این افراد، در نوجوانی، به کارهای سنتی علاقه بسیار شدیدی نشان می دهند. همچنین آنها، در قضاوتهای اخلاقی،پختگی زیاد،عزت نفس بالا و در فایق آمدن بر شکست، توانایی بالایی دارند. اشخاص دوجنسیتی روان تمایل دارند،در مواقع نیازبه دیگران کمک کنند.این افراد بیشتر آمادگی دارند در رهبری گروههای مختلط سهیم باشند. افراد ((واقعا مرد)) یا ((مرد روان)) تمایل دارند بر این گروهها مسلط شوند، در حالی که اشخاص ((واقعا زن)) یا ((زن روان)) تمایل دارند در درجه دوم اهمیت قرار گیرند.زنان دوجنسیتی روان نسبت به زنان زن روان، رویدادهای استرس زای زندگی را خیلی ناخوشایند و ناراحت کننده تلقی نمی کنند. به نظر می رسد که صفات واقعا زنانه، خواه به وسیله زنان نشان داده شوند خواه به وسیله مردان،به خوشبختی زندگی زناشویی کمک می کنند.تنها خوشبختی شوهر با زنانه بودن زن رابطه مثبت ندارد، بلکه خوشبختی زن نیز با زنانه بودن شوهر رابطه مثبت دارد. زنانی که شوهران آنها دوجنسیتی روانی دارند، خوشبخت تر از زنانی هستند که شوهران آنها تنها با نقش جنسیتی مردانه قالبی و زمخت همرنگی نشان می دهند. به سخن ساده تر، زنانی که شوهران آنها ویژگیهای هر دو جنس را دارند، نسبت به زنانی که شوهران آنها سعی می کند ویژگیهای سنتی مردانه را نشان دهند، بیشتر احساس خوشبختی می کنند. مردانی که دوجنسیتی روانی دارند، در مقابل خطاهای زن خود،گذشت بیشتری نشان می دهند و، در مقایسه با مرد سالاران، بیشتر تمایل دارند که احساسات عاشقانه ابراز کنند. و زنان هم مثل مردان، همسری می خواهند که همدل،ملایم و بچه دوست باشد. منبع:روانشناسی عمومی/ترجمه:استاددکترحمزه گنجی ویژگیهای افراد آفریننده(خلاق) در این باره که افراد آفریننده یا خلاق چه ویژگیهای شخصیتی دارند پژ.هشهای زیادی انجام گرفته و نظریه های متعددی ابراز شده است.استاین(۱۹۷۴)مطالعات انجام شده درباره ویژگیهای افراد آفریننده را مورد بررسی قرار داده و برای آنان ویژگیهای زیر را یافته است:
تراورس(۱۹۷۷)، در رابطه با ویژگیهای فوق می گوید:اگر چه این ویژگیها حاکی از آن اند که شخص آفریننده شخصی دوست داشتی و جالب است،اما این افراد الزما مورد علاقه همکاران خود قرار نمیگیرند.در واقع عکی مطلب درست است. یک شخص آفریننده در یک نظام آموزشگاهی ممکن است مورد علاقه دستگاه مدیریت آموزشگاه که دائما مجبورند نوآوریهای او را بکار گیرند واقع نشود و حتی معلمان بیش از مدیران از ابداعات او ناخرسندند،زیرا مجبورند استفاده از روشهای تازه او را بیاموزند،فرد آفریننده باید با اعتراضاتی که همواره متوجه اندیشه های او می شوند زندگی کند. تورنی(۱۹۹۸)در پاسخ به این پرسش که ویژگیهای شخصیتی چه نقشی در آفرینندگی ایفا می کنند گفته است:شخصیت هم می تواند خلاقیت را آسان سازد و هم مانع آن شود.ویژگیهایی از قبیل آمادگی برای خطر کردن،کنجکاوی و جستجوگری،استقلال اندیشه،پشتکار و پایداری،شهامت،استقلال رای،خودآغازگری،ابتکار،پرسشگری در مورد موقعیتهای معماگونه،و درگیر شدن با امور دشوار از جمله ویژگیهای آسان ساز خلاقیت شمرده شده اند. " هر عملی که ما برای تشویق اینگونه رفتارها انجام دهیم شخص را در جهت خلاقیت بیشتر سوق می دهد" در مقابل ویژگیهای شخصیتی بالا که موجب سهولت خلاقیت می شوند،ویژگیهای دیگری وجود دارند که از بروز آفرینندگی جلوگیری می کنند.گیلفورد(۱۹۹۸)در این باره ویژگیهای زیر را نام برده است:سلطه گری، منفی بافی،مقاومت،ترس،عیب جویی،انتقاد از دیگران،سازشکاری،تسلیم در برابر قدرت، و کمرویی. منبع:روانشناسی پرورشی/تالیف دکتر علی اکبر سیف آخرین مطالب پيوندها نويسندگان |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |